ورود بی جنبه ها مطلقا ممنوع ...!

حتی شما دوست عزیز...!

ورود بی جنبه ها مطلقا ممنوع ...!

حتی شما دوست عزیز...!

داستان های شیوانا: پیـش قـدم!


داستان های شیوانا: پیـش قـدم!


جوانی با لباس ژنده و کثیف در گوشه‌ای از جاده نشسته بود و در کنار بقیه دست‌فروشان به رهگذران میوه می‌فروخت. هرچند میوه‌های او هم مانند بقیه بودند، اما به‌خاطر ظاهر بسیار ژولیده و به‌هم ریخته‌اش، مشتریان ترجیح می‌دادند از بقیه خرید کنند و در نتیجه او فروش خوبی نداشت.

شیوانا همراه شاگردش مشغول خرید بود. نزدیک او که رسید به میوه‌ها نگاه کرد و به شاگردش گفت: «از اینها می‌خریم.»

  ادامه مطلب ...