ورود بی جنبه ها مطلقا ممنوع ...!

ورود بی جنبه ها مطلقا ممنوع ...!

حتی شما دوست عزیز...!
ورود بی جنبه ها مطلقا ممنوع ...!

ورود بی جنبه ها مطلقا ممنوع ...!

حتی شما دوست عزیز...!

آیا میدانید که ...!؟

آیا میدانید ...!!!؟؟؟

آیا میدانید : در یک سانتی متری پوست شما ۱۲ متر عصب و ۴ متر رگ و مویرگ است.
آیا میدانید : بیشتر سردردهای معمولی از کم نوشیدن آب است.

آیا میدانید : بهترین روغن، روغن حیوانی است. روغن کنجد و زیتون هم بهترین روغن گیاهیست .

آیا میدانید : مغز انسان تنها ۲ درصد از وزن انسان را تشکیل می دهد ولی ۲۵ درصد اکسیژن دریافتی بدن را به تنهایی مصرف می کند.

ادامه مطلب ...

۱۵ راه آسان برای اینکه بهتر زندگی کنید

جک لندن گفته است، «درست‌ترین عملکرد انسان زندگی کردن است، نه وجود داشتن.» خیلی وقت‌ها اجازه می‌دهیم زندگی هر طور که دوست دارد بگذرد، هرچه که برایمان پیش می‌آورد را می‌پذیریم و امروزمان تفاوتی با دیروزمان ندارد. این نسبتاً طبیعی و راحت به نظر می‌رسد، به جز آن ندای همیشگی در مغزتان که می‌گوید، «وقتش رسیده کمی تغییر ایجاد کنی.»

برای آندسته از شما که دوست دارید از یکنواختی همیشگی نجات پیدا کنید، در زیر ۱۵ پیشنهاد ساده آورده‌ایم که کمکتان می‌کند استفاده بیشتری از زندگیتان ببرید -- زندگی را با تمام وجود تجربه کنید و از آن لذت ببرید.

ادامه مطلب ...

سخنانی بسیار زیبا و ارزشمند از اُشو

سخنان اشو به مریدانش در بیش از ششصد کتاب منتشر و به بیش از سی زبان ترجمه شده است. اشو در ۱۹ ژانویه ۱۹۹۰ کالبد خاکی اش را ترک گفت اما مرکز او در هندوستان همچنان بزرگترین مرکز رشد روحی در دنیاست.

ادامه مطلب ...

لیلی و مجنون های واقعی (عکس)

گاهی زن مجنون می شود ...
 و مرد لیلی ...!!!
 خنده های روی لبانشان را ببین!!
ما و مجنون درس عشق از یک ادیب آموختیم
او به واقع گشت عاشق ما به واقع سوختیم



سخنان بزرگان(4)

عشق همانند مغناطیسی است که ما را به مبدا خود جذب می کند . باربارا دی آنجلیس



برآزندگان چشم در دست پر از بذر خویش دارند و آسمانی که مهربان است صدای غرش باد هرزه گرد آنها را از راه خویش برنمی گرداند . ارد بزرگ

ادامه مطلب ...

سخنان بزرگان(3)

من بعضی از اشعار شعرای ایرانی را در ترجمه های فرانسوی خوانده ام و بعضی از ابیات فریدالدین عطار نیشاپوری تاثیر زیادی در من کرده است. فریدالدین در یکی از اشعار خود می گوید :
"خداوندا اگر چه گناهکار هستم و خود را درخور مجازات می بینم. لیکن از درگاه تو ناامید نیستم برای اینکه می دانم که اگر من در این جهان بر طبق پیروی از طبیعت خود رفتار کرده ام تو در آن جهان نسبت به من بر طبق طبیعت خود رفتار خواهی نمود."
انصاف بدهید که آیا از آغاز زندگی بشر تاکنون در جهان چیزی گفته شده است که از حیث عمق معنی بالاتر از این گفته عطار نیشاپوری باشد و به این اندازه امیدبخش باشد ؟؟؟ . موریس مترلینگ

ادامه مطلب ...

نامه ی تاریخی چارلز چارلی چاپلین به دخترش جرالدین


اگر شروع به خوندن این متن کردین دوست دارم تا آخر متن ادامه بدین!

میدانم شاید اکثر شما این نامه ی سر گشاده را قبلاً خوانده باشید ولی بخاطر فراموشکار بودن روح و عقل انسان،از شما می خواهم دوباره بخوانید و به قلبتون مراجعه کنید.

و همگی متوجه بشویم که تنها چیز ارزشمندمان وجود انسانی ماست.

 

((جرالدین دخترم!

اینجا شب است،یک شب نوئل. در قلعه ی کوچک من، همه ی این سپاهیان بی سلاح خفته اند.۹ برادر و خواهرت و حتی مادرت، به زحمت توانستم بی آنکه این پرندگان خفته را بیدار کنم،خودم را به این اتاق کوچک نیمه روشن،به این اتاقِ انتظارِ پیش از مرگ برسانم.

 من از تو بسی دورم،خیلی دور؛

اما چشمانم کور باد اگر یک لحظه تصویر تو را،از چشم خانه ی دلم دور کنم.تصویر تو آنجا روی میز هم هست تصویر تو،اینجا روی قلب من نیز هست.

اما،تو کجایی؟!!!

آنجا در پاریس افسونگر؛بروی آن صحنه ی پرشکوه تئاتر شانزلیزه می رقصی،این را می دانم.و چنان است که در این سکوت شبانگاهی،آهنگ قدم هایت را می شنوم و در این ظلمات زمستانی برقِ ستارگانِ چشمانت را می بینم.شنیده ام،نقش تو در این نمایش پر نور و پر شکوه،نقش آن شاهدخت ایرانی است که اسیر تاتارها شده است،شاهزاده خانوم باش و برقص، ستاره باش و بدرخش.اما اگر قهقهه ی تحسین آمیز تماشاگران،عطر مستی آور گلهایی که برایت فرستاده اند،تو را فرصت هوشیاری داد در گوشه ای بنشین،نامه ام را بخوان و به صدای پدرت گوش فرا دار.

من پدر تو هستم جرالدین؛ من چارلی چاپلین هستم.

وقتی بچه بودی شبهای دراز به بالینت نسشتم و برایت قصه ها گفتم،قصه ی زیبای خفته در جنگل،قصه ی اژدهای بیدار در صحرا،خواب که به چشمان پیرم می آمد،طعنه اش می زدم و می گفتمش:برو من در رویای دخترم خفته ام.

رویا میدیدم جرالدین،رویا؛رویای فردای تو،رویای امروز تو،دختری می دیدم به روی صحنه،فرشته ای می دیدم به روی آسمان که میرقصید و می شنیدم تماشاگران را که می گفتند:

دختره رو می بینی؟!! این دختر همون دلقک پیره!اسمش یادته؟!

چارلی!!!

         ..........

ادامه مطلب ...