ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 | 31 |
مـرا میـان بازوانت بگیر!
بگـذار تمام آغوشـت را
جمــع کنــم برای نبودنـهات!
دِلــَم یک اتِّفاق می خـواهـَد !
یکـــ تـلفن نا آشنا
با بـی مـِـ ـیلی تـمام جواب دَهَم
و
صـِـــــــــــدای تــو ...
بار آخر! دست آخر!
من ورق را با دلم بر میزنم!
بار دیگر حکم کن ، اما نه بی دل ! با دلت دل حکم کن! ... حکم دل ...
هر که دل دارد بیاندازد وسط تا که ما دلهایمان را رو کنیم!
دل که روی دل بیفتد عشق حاکم می شود!
پس به حکم عشق بازی می کنیم
این دل من رو بکن حالا دلت را!
دل نداری ؟! بر بزن اندیشه ات را ...
حکم لازم!!! دل سپردن، دل گرفتن، هر دو لازم...
نبودنِ تو
فقط نبودنِ تو نیست
نبودنِ خیلی چیزهاست !! ...
کلاه روی سَرمان نمیایستد ؛
شعر نمیچسبد ؛
پول در جیبمان دوام نمیآورد ؛
نمک از نان رفته ؛
خنکی از آب ؛
ما بیتو فقیر شدهایم ...