ای کاش...ای کاش
.من تو را به کسی هدیه می دهم که از من عاشق تر باشد واز من برای تو مهربان تر من تو را به کسی هدیه می دهم که صدای تو را از دور،درخشم و در مهربانی،در دلتنگی و در خجستگی،در هزار همهمه ی دنیا یکه و تنها بشناسد
من تو را به کسی هدیه می دهم که راز معصومیت گل مریم و تمام سخاوت های عاشقانه ی این دل معصوم دریایی را بداند و ترنم دل پذیر هر آهنگ،هر نجوای کوچک برایش یک خاطره باشد .او باید از نگاه سبز تو تشخیص بدهدکه امروز هوای دلت افتابی است.،یا ان دلی که من برایش میمیرم سردو بارانی است ای...ای بهانه ی زنده بودنم من تو را به کسی هدیه می دهم که قلبش بعد از هزار بار دیدن تو،باز هم به دیوانگی و بی پروایی اولین نگاه من بتپد
همان طور عاشق همانطور مبهوت و مبهم
تو را با دنیایی حسرت به او خواهم بخشید
ولی ایا او از من عاشق تر واز من برای تو مهربان تر است؟آیا او بیش تر از من برای تو گریخته است؟؟نه هرگز...هرگزولی تو در عین ناباوری او را برگزیدی
می دانم...می دانم...من دیر رسیدم...خیلی دیر...خیلی
یکبار دیگر بگذار بی ادعا اقرار کنم که هرروز دلم برایت تنگ می شود
روز هایی که تو را نمی بینم،به آرزوهای خفته ام می اندیشم،به فاصله ی بین من و تو
.هر روز به خود می گویم کاش شیشه ی عمر غرورم را شکسته بودم...کاش به تو می گفتم عاشقانه دوستت دارم تا ابد با تشکر از رومینا