ورود بی جنبه ها مطلقا ممنوع ...!

ورود بی جنبه ها مطلقا ممنوع ...!

حتی شما دوست عزیز...!
ورود بی جنبه ها مطلقا ممنوع ...!

ورود بی جنبه ها مطلقا ممنوع ...!

حتی شما دوست عزیز...!

بـوی کباب / داستانک تلخ اماواقعی(من واقعاتحت تاثیر قرارگرفتم)


 بـوی کباب ... / داستانک تلخ اما واقعی

گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net

مردی با تسلیم شکوائیه ای به قاضی شورای حل اختلاف گفت: چندی قبل خانه محقر و مخروبه ای را در چند کیلومتری حاشیه یکی از شهرک های مشهد خریدم. اما چون وضعیت مالی مناسبی نداشتم اتاقی را که گوشه حیاط بود اجاره دادم. 

مدتی از اجاره منزل نگذشته بود که احساس می کردم فرزندان خردسالم دچار افسردگی شده اند. وقتی از سرکار به خانه می آمدم آن ها از من طلب «کباب» می کردند من که توان خرید «گوشت» را نداشتم هر بار با بهانه ای آن ها را دست به سر می کردم تا این که متوجه شدم هر چند روز یک بار از اتاقی که به اجاره واگذار کرده ام «بوی کباب» می آید و همین موضوع باعث شده تا فرزندانم از من تقاضای کباب بکنند. 

شاکی این پرونده ادامه داد: 

ادامه مطلب ...

تفاوت زن ها و مردها/طنز


سرگرمی,طنز خنده دار, تفاوت زنان و مردان

 

سالگرد ازدواج

زن :عزیزم امیدوارم همیشه عاشق بمانیم وشمع زندگیمان نورانی باشد.

مرد: عزیزم کی نوبت کیک می شه؟

 


ادامه مطلب ...

خنده بازار!!!

یارو نه درس خونده؛ نه شغلی داره؛ نه ماشینی... خلاصه هیچی نداره؛ ازش می پرسی ازدواج کردی؟ با اعتماد به نفس میگه هنوز دم به تله ندادم! لامصب تو خودت تله ای!

امروز سوار یه تاکسی شدم کولرش روشن بود، می خواستم سرمو بچسبونم به شیشه و از خوشی گریه کنم!

رفتم از دکه روزنامه بخرم یه زنه اومده میگه آقا ببخشید آدامس موزی دارید؟ مرده یه آدامس موزی بهش داده، زنه میگه نه یه طعم دیگشو میخوام!

روش های رفتن به خارج: 1- اتوبوس 2- قطار 3- هواپیما 4- فتوشاپ

از خر خر تر، مرغ ماهی خاره، چون همش ماهی می خوره! یعنی هیچ وقت از ماهی زده نشده؟ مثلا هوس قرومه سبزی نمی کنه ؟

کسی رو برای زندگیت انتخاب کن، که اگه آب گرمکن هم تو صورتش ترکید؛ بهونه های دیگه ای هم برای ادامه زندگی باهاش داشته باشی!

در سه حالت میتونی برای دیگران مهم باشی: 
1. خوشگل باشی 2. پولدار یا مشهور باشی 3. بمیری

نیازمندی ها، فوری! به یک دلیل خوب برای زندگی کردن نیازمندیم

ادامه مطلب ...

پشه،نون بازو خوردن!

امروز اومدم آذوقه شش ماه پشه ها رو برداشتم گذاشتم جلو رو شون ...
گفتم ببرید ، برید اگه کم بود بازم بیان ...
دیدم واستادن دست نمیزنن !!!
رئیسشون زل زد تو چشام گفت ما نون بازومونو میخوریم ...
اینا از گلومون پایین نمیره

شما اان اینجوری هستید!:D:D:D: