ورود بی جنبه ها مطلقا ممنوع ...!

ورود بی جنبه ها مطلقا ممنوع ...!

حتی شما دوست عزیز...!
ورود بی جنبه ها مطلقا ممنوع ...!

ورود بی جنبه ها مطلقا ممنوع ...!

حتی شما دوست عزیز...!

ماجرای امروز!واااای!یا خدا!

سلام بچه ها!

امروز کارناممونو میدادن!!!

وااااااااااای!داشتم سکته میکردم!فکر نمیکردم 20 شم!فکر 19.99 رو میکردم اما 20 رو نه!

امروز که ما(من،رومینا،فاطمه،میترا،صبا،...)کلاس تیزهوشان داشتیم!2ساعت ریاضی،2ساعت علوم!

رفتیم سر کلاس ریاضی،معلممون اینقدر مزخرف بود که حد نداشت!هی میگفت 2،ما میگفتیم 4 بعد دوباره میگفت 2!آخرشم باید یکی از بچه هامون نشونش میداد تا میفهمید که اشتباه میگه!!!

بعد دیگه آخرای زنگ مغزم داشت میپکید که یهو دیدم مریم(بهترین دوستم که عاشقشم) ....

عین مرغ داره بای بای میکنه!

ازش پرسیدم چند شدی؟گفت 20!!

داشتم میمردم!

رومینا و میترا هم 20 شده بودن!

بعدش زنگ تفریح اومدم ،هنوز مریم وایساده بود!از مامانش خواخهش کردم که بره معدلمو بپرسه!

پرسید!20 شده بودم!واااااااااای!داشتم ذوق مرگ میشدم!

بعدش اومدیم دم در با رضوانه و سارگل و مریم و رومینا وایسادیم!اینقدر وایسادیم تا یه ربع از کلاسمون گذشت(علوم)!بعد دیگه گفتیم بریم سر کلاس معلمه رامون نمیده!کلی هم دعوامون میکنه جلو بچه ها ضایع میشیم!

دیگه با هزاران ترس و لرز نرفتیم سر کلاس!

بعد تا رومینا صدای پا و دزدگیره ماشین میومد میگفت:واااااااااای!مامانم!

منم که تا چادری میدیدم!!!

بعدش مهرسا دوباره اومد بره اعتراض کنه به نمرش!دیدیمش!رفتیم تو بحر فیلم تولد مریم که یهو مامانم اومد!یا خدا!گفت مگه کلاست تموم شده،گفتم نه!اومدیم آب بخوریم!بدجور شک کرده بود!

گفت از کی تو حیاطین!بالاخره پیچوندمش!گفتم مامان معدلم 20شده!خیلی خوشحال شد!

بعدش گفتم دارم میرم سره کلاس!حالا کیف من و رومینا پشت یه جایی بود!بدون کیف!بعدش رفتیم طبقه بالا!بعد یهو صدای زنگ اومد!عین خر دویدیم پایین!کیفمونم که توی حیاط بود!واوییییییییییلااااااااااااااااااا!پیچوندیم به هزار بدبختی و اومدیم کیفمونو برداشتیم!مامانمم نفهمید!

بعدش اومدم خونه!بابامو سره کار گذاشتم کلی که معلم علومم بهم نمره نداده !بیچاره داشت دق میکرد!بعدش بهش گفتم!

ندا ام که گفت جایزه ات محفوظه!

امروز چه روز خوبیه!

فقط من فاینال دارم!دعا کنین نیفتم!

نظرات 7 + ارسال نظر
نازنین شنبه 27 خرداد 1391 ساعت 05:41 ب.ظ http://goldoonak.blogsky.com

خوشحاااااااااااااااااالم
استرس داااااااااااااااارم

دعا یادتون نره

ثمین شنبه 27 خرداد 1391 ساعت 05:58 ب.ظ

چقده شما ها شر بیدین؟ والا زمان ما اگه کسی از این کارا می کرد، پرتش می کردن بیرون! به جون خودم

akhe dg madrese k nist!
khodemoon pool dadim

رومینا شنبه 27 خرداد 1391 ساعت 08:01 ب.ظ

نازنین جان یکیرو می خوام برا خودم دعا کنه.

من برات دعا میکنم چون قبول شدم!

رومینا شنبه 27 خرداد 1391 ساعت 08:07 ب.ظ

نازنین اگه تونستی یه ذره سانسور کن می دونی که خواهرمم اینو می خونه باتشکر.

اوکی!
اشکل نداره!دختره خوبیه!بعدشم که مامانت میدونه که...!

mahkame شنبه 27 خرداد 1391 ساعت 09:22 ب.ظ http://selenagomez91.blogfa.com

asheghetam,vasat y alame doa kardamba maze

ممنون!
قبول شدم!

هلیا یکشنبه 28 خرداد 1391 ساعت 05:26 ب.ظ

مننننننننننننننننننننننننننننننم ۲۰ شدممممممممممممممممممممم!!!!!
ما که مدرسه رو گذاشتیم رو سرمون
yeeeeeeeeeeeeeeeeeesssssss!
گوشیم گرفتم!!!!

afarin
chi?!
aaaaaaaaaaaaaa

هلیا دوشنبه 29 خرداد 1391 ساعت 03:19 ب.ظ

(چی!؟)برای چیه؟؟!!!

chi migi??!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد