ورود بی جنبه ها مطلقا ممنوع ...!

ورود بی جنبه ها مطلقا ممنوع ...!

حتی شما دوست عزیز...!
ورود بی جنبه ها مطلقا ممنوع ...!

ورود بی جنبه ها مطلقا ممنوع ...!

حتی شما دوست عزیز...!

حکایت آلفرد نوبل

حکایت آلفرد نوبل

آلفرد نوبل از جمله افراد معدودی بود که این شانس را داشت تا قبل از مردن، آگهی وفاتش را بخواند!
زمانی که برادرش لودویگ فوت شد، روزنامه‌ها اشتباهاً فکر کردند که نوبل معروف (مخترع دینامیت) مرده است.
آلفرد وقتی صبح روزنامه ها را می‌خواند با دیدن آگهی صفحه اول، میخکوب شد: "آلفرد نوبل، دلال مرگ و مخترع مر‌گ آور ترین سلاح بشری مرد!"
آلفرد، خیلی ناراحت شد. با خود فکر کرد: آیا خوب است که من را پس از مرگ این گونه بشناسند؟
سریع وصیت نامه‌اش را آورد. جمله‌های بسیاری را خط زد و اصلاح کرد.
پیشنهاد کرد ثروتش صرف جایزه‌ای برای صلح و پیشرفت‌های صلح آمیز شود.
امروزه نوبل را نه به نام دینامیت، بلکه به نام مبدع جایزه صلح نوبل، جایزه‌های فیزیک و شیمی نوبل و ... می‌شناسیم.
او امروز، هویت دیگری دارد.یک تصمیم، برای تغییر یک سرنوشت کافی است.

نظرات 3 + ارسال نظر
helia سه‌شنبه 19 اردیبهشت 1391 ساعت 06:42 ب.ظ

یک تصمیم،برای تغییر.......آره به شرطی که بدونی بعد از این که مردی چی راجبت می گن!

اره!مطلبش خیلی باحاله!من که خیلی خوشم اومد!
البته تو که تا اخر عمرت کار مفیدی نمیتونی انجام بدی....!!

helia پنج‌شنبه 21 اردیبهشت 1391 ساعت 11:07 ق.ظ

چیه نکنه فکر کردی خودت می تونی؟


پ ن پ
ف لا ف
so no so

helia شنبه 23 اردیبهشت 1391 ساعت 06:47 ب.ظ

الان خیلی باحالی؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد