ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 | 31 |
بچه ها سلام
خوبین؟
امروز اومدم بر عکس بقیه روزا بگم نظر نذارین لطفا!!!
من دارم اینترنتو ترک میکنم!!!!!
خودمم دلم خیلی واسه وبلاگم تنگ میشه ولی دیگه 3روز دیگه اول مهر و میخوام برم حسابی درس بخونم...
پس اگه نظراتونو تایید نکردم و مطلب نذاشتم نیاین بپرسین چرا و ناراحت بشین و... چون من دیگه نمیام وبلاگم...شاید وقتایی که خیلی زیاد وقت داشته باشم و تعطیلات زیاد باشه
تابستونه دیگه حتما میام
همتونو دوست دارم
فعلا خداحافظ
آهان راستی میتونید از طریق ایمیل که شاید هر چند وقت یه بار بهش یه سر بزنم باهام در تماس باشین
Nazaninkh_jun@yahoo.com
کسایی که میخوان اول بیان تو این منو اد کنن بعد اگه جزو دوستام به حساب میومدن ایمیل اصلیمو بهشون میدم
دیگه میرم
بای
سلام بچه ها!
امروز تولد خواهرمه که عاشقشم!
قد یه دنیا دوسش دارم!
حالا میخوام واسش تولد بگیرم
همتون دعوتین بیاین ادامه مطلب!!
حالا بیا
سلام بچه ها
ثمین!!!!!
امروز تولده ثمین جونمه!
!
باید ممنو ببخشه که دیر فهمیدم
ولی حالا میخوام واسش تولد بگیرم!!
تولد تولد تولدت مبارک،مبارک مبارک تولدت مبارک!!!
حالا بیااااااااااااااااااا!!!
سلام بچه ها !
فردا تولد علی آقاست
(مدیر سایته باهم)
میخوایم باهم تولد بگیریم!
تولدت مبارک
برای ادامه تولد برین ادامه مطلب:
سلام بچه ها!
بدبختی میدونین یعنی چی؟؟!
یعنی آدم به دوستاش قول داده باشه که اون روز مطلب جدید بذاره ،نظرای وبشو تایید کنه،اون یکی وبش مطلب جدید بذاره،بعد از اینکه مطلبو کاملا تایپید، برای ثبتش تو وبلاگ که کلیک کرد، یهو بزنه pars online !!!!!!!!!حجم اینترنت شما به پایان رسیده است،شما مقدور به استفاده از اینترنت نمی باشید،با تشکر!!
واقعا بدبختیه نه؟؟!
حالا میرم سر اصل مطلب که مطلبی بود که تایپیدم!
چون کلی از بچه ها اون یکی وبم نمیرن تصمیم گرفتم اینجام اونو بذارم!
خاطره 19 تیر 91!
روز اول مدرسه نازنین!
شبش که داشتم همینجوری گریه میکردم! داشتم دق میکردم!
یاد خاطراتم با بچه ها هم میفتادم(مخصوصا با مریم)داشتم دق میکردم خلاصه!
تا 2 داشتم به خاطراتم فکر میکردم بعدش خوابم برد...
صبح ساعت 6به بدبختی پاشدم! ساعت6:30 سرویس اومد دنبالم! !!!(منی که به عمرم 6:30 واسه مدرسه بلند نشده بودم ساعت 6:30 سرویس اومد دنبالم)!!!!
دیدم تو سرویس 2تا سومن ،یه دوم .!منم اولم (یا خدا) ! گفتم خدا کنه ازینایی نباشن که خیلی احساس بزرگی میکنن وگرنه بد بختم!...
*ادامه مطلب یادتون نره*
ادامه مطلب ...
سلام بچه ها!
امروز کارناممونو میدادن!!!
وااااااااااای!داشتم سکته میکردم!فکر نمیکردم 20 شم!فکر 19.99 رو میکردم اما 20 رو نه!
امروز که ما(من،رومینا،فاطمه،میترا،صبا،...)کلاس تیزهوشان داشتیم!2ساعت ریاضی،2ساعت علوم!
رفتیم سر کلاس ریاضی،معلممون اینقدر مزخرف بود که حد نداشت!هی میگفت 2،ما میگفتیم 4 بعد دوباره میگفت 2!آخرشم باید یکی از بچه هامون نشونش میداد تا میفهمید که اشتباه میگه!!!
بعد دیگه آخرای زنگ مغزم داشت میپکید که یهو دیدم مریم(بهترین دوستم که عاشقشم) ....
ادامه مطلب ...