ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 | 31 |
فروتن : آمپول
Injury : اینجوری
سرباز : بی حجاب
پیشاهنگ : سکوت
Black light: سیانور
Easy Love: لواسان
مملکت : گربه مملی
سیمین : نیم ساعت
Free fall: فال مجانی
کوسه : این که دوتاس
چیذر : چه ضری زدی؟
Superman : مرد بقال
واهمه : همه را باز کن
سیرت : موش دریایی
کامران : راننده کامیون
ایستک : سکتهٔ خفیف
Refer: فرکردن مجدد مو
Too narrow : وارد نشو
سیفی جات : جات امنه!
- طرف قد 2 متر و نیم، وزن 140، بازوش دور کمر من، فاقد هرگونه چربی تو تلویزیون اومده می گه توصیه من به جوونا اینه که از مکمل ها استفاده نکنند
خودِ لامصبت آخه با نون و پنیر اینجوری شدی؟
***اعتراف می کنم یه بار از مسیری
پیاده داشتم می رفتم خونه دوستم، رسیدم سر کوچشون دیدم ورود ممنوعه. رفتم
از یه چهارراه بالاتر دور زدم از سر کوچشون وارد شدم!
***اعتراف
میکنم نصفه شبی وسط کویر چادر زدیم بهم گفت به آسمون نگاه کن ببین چی می
بینی؟ گفتم یه آسمون ستاره گفت خوب یعنی چی؟ من که نمیخواستم کم بیارم گفتم
از چه جهتی؟ فلسفی، نجوم یا علمی؟ گفت احمق جان چادرمون و دزدیدن!!!!
***داشتم
به همسرم اس ام اس میدادم که عروسک خوشگله من کجاست؟ اشتباهی به بابام
دادم. جواب داد من چه میدونم خرسه گنده؟ الان بچت باید عروسک بازی
کنه!!!!!!!!
***اعتراف یکی از
دوستان : مامان بزرگ خدا بیامرز ما تو 95 سالگی فوت کرد .صبح روزی که مامان
بزرگم فوت کرده بود همه دور جنازش نشسته بودیم و همه داشتن گریه میکردن..
جمعیتم زیاد بود ... منو داداشمم تو بغل هم داشتیم گریه میکردیم .... اشک
فراوون بود و خلاصه جو گریه بود ... یهو دختر خالم که تازه رسیده بود اومد
تو حیاط و با جدیت داد کشید : مامان بزرگ زود رفتی ... یهو کل خونه رفت رو
هوا ...حالا خندمون قطع نمیشد
***اعتراف
میکنم سوم دبستان که بودم یه روز معلممون مدرسه نیومد منم ظهرش رفتم در
خونشون که یه کوچه بالاتر از ما بود تکلیف شبمو ازش گرفتم.
***اعتراف
میکنم بچه که بودم..جو گیر بودم نماز بخونم....بعد چادر گل منگولیمو
میذاشتم مهرم میذاشتم رو به قبله وا میستادم شروع میکردم به نماز
خوندن...اما جای سوره ها شعر کلاه قرمزیو می خوندم....>>>آقای
راننده...آقای راننده...یالا بزن توو دنده...!!
***اعتراف
میکنم به عنوان 1 مهندس میخواستم دیوار رو سوراخ کنم، شک داشتم که از زیر
جایی که میخوام سوراخ کنم سیم برق رد شده باشه، واسه اینکه برق نگیرتم فیوز
رو قطع کردم، تازه وقتی دیدم دریل کار نمیکنه کلی غصه خوردم که دریل
سوخت!!
***اعتراف میکنم بچه که
بودم با دختر و پسر خاله هام لباس کهنه میپوشیدیم میرفتیم گدایی با درامدش
بستنی میگرفتیم که همسایمون مارو لو داد و کتک خوردیم!!