ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 | 31 |
ابومحمد بن یحیی که شغل معلمی داشت می گوید: برخاستم تا او را تنبیه کنم. ! برای گناه و تنبیه طفلی چون من، به پا خاستی ، ولی عبادت و اطاعت خدای بزرگ را نشسته انجام می دهی؟! شرمنده و خجالت زده شدم و با تمام کوچکی اش، درسی بزرگ از او فرا گرفتم ...
روزی به علت بیماری و اضطرار نشسته نماز می خواندم،
اتفاقاً از شاگردم خطایی سر زد.
شاگرد گفت: یاشیخ
سر آخر، چیزی که به حساب می آید تعداد سالهای زندگی شما نیست ،
بلکه زندگی ای است که در آن سالها کرده اید !