ورود بی جنبه ها مطلقا ممنوع ...!

حتی شما دوست عزیز...!

ورود بی جنبه ها مطلقا ممنوع ...!

حتی شما دوست عزیز...!

برنامه روزانه پسرا....!!! (ضد پسر)

۸ صبح: تو رخت خواب….. 


  

۹ صبح:
 یکم وول میخوره  یه لنگه از پاشو از زیر پتو میده بیرون کفش های مارک دارش هنوز پاشه از پارتی دیشب اومده زحمت در آوردنشم نکشیده…. 
  
... 


۱۰ صبح:
 مامان در و باز میکنه میبینه پسرش خوابه(الهی مادر فدات شه بچه ام تا صبح خونه دوستش کارای پایان نامه اش رو میدیده گناه داره صداش نکنم یکم دیگه بخوابه!)(اه اه حالم به هم خورد)
  

۱۱ صبح: از جا میپره سمت دستشویی………….(اگه نه که باز خوابه) 

  

۱۲ صبح یا ظهر:
 موبایلشو میبینه ۹۹ تا میس کال  ۱۹۹ تا اس ام اس سرش گیج میره سونیا - رزا- سارا-بهناز -نازی-ژیلا- الناز- بیتا و………اقدس و شوکت هم آخریاشن اوه باز زنگ میخوره؟ سایلنت بهترین راه حله! 
  
میشه یه ساعت دیگه هم خوابید! 
  

۱ ظهر: 
مامان اومد دم در باز خوابه؟ پسر گلم  بابک جان بیدار شو مادر لنگه ظهر پاشو ضعف می کنیا! خوشگلم مامانت قوربونه ابروهای شمشیریت بره ….بابک جاااااان عللللللللللللی (پتو رو میکشه)….ا…مامان!! بزار بخوابم  پاشو دیگه پرتش میکنه 
  

۲ ظهر:  ماماااااااااااااان …..ناهار(چه لوس...اییییییییییی)

  

۳ ظهر:
 مامااااان جورابام کو؟(پسرا همیشه شلختن)
  

۴عصر: مامااااااااااان ….سوییچ؟؟ 

  

۵ عصر:
 اولین اتو…(مسافرکشی صلواتی پسرا بیشتر برا ثوابش این عمل انسان دوستانه رو انجام میدن) 
  

۶ عصر:
 به دستور مامان میره دنبال آبجی کوچیکه کلاس زبان البته این کار هم فقط از روی علاقه به خواهر انجام میده نه برای دید زنی چشم ها مثل چراغ پلیس میگرده که کسی از قلم نیوفته البته این کار هم برای نظارت وحس انسان دوستی انجام میده و فقط کافیه یک پسر ۱۰ ساله بیاد بیرون از کلاس خواهر پشت کنکوریشو خفه میکنه که ..آره کلاس مختلطه تو هم این همه کلاس حتما باید بیای اینجا! حالا باشه خونه حسابتو میرسم به لیدا بگو بیاد برسونیمش دیر وقته زشته..(داداش آخه اون که خونه اش ۲ساعت با ما فاصله است….امان از این خواهر ها که درد برادراشونو نمی فهمن نمی دونن برادر جون بیچاره کمک و امداد…) 
  

۷ عصر: لیدا خانم شما تشنه تون نیست آبجی؟ تو چی؟ با یه آب زرشک چطورین؟ 
(زود خودش میخوره دوتا هم میاره میده به خواهرش و لیدا جون سریع راه میوفته یه ترمز شدید که لیدا جان نیازمند به دستمال کاغذی بابک آقا هم که نقشه اش گرفت دستمال حاوی شماره موبایل رو تقدیم میکنه ….)با یه عالمه شرمندگی لیدا که خشکش زده ترجیح میده با مانتوش پاک کنه …   

۸ غروب: دم خونه لیدا و لحظه فراق ….چه زود دیر می شود….!!! 

  

۹ شب: آقا این خانم برسونین به این آدرس با آژانس خواهرو پیچوند….. 

  

۱۰شب: یه مهمونی کوچیک طرفای کامرانیه حیلی خلوت فقط از دور شبیه تظاهرات میمونه… 

  

۲شب: مادر کجا بودی؟ دلم هزار راه رفت …. چقدر برای پایان نامه ات زحمت میکشی دیگه جون نمونده برات بیا یه لقمه غذا بخور جون بگیری؟ نه مامان خسته ام با لباس تو رختخواب ولو میشه (مادر: الهی مادرت بمیره باز بی غذا خوابید خدا لعنت کنه هر چی دانشگاه بچه های مردم اسیرن برا یه درس هر شب تحقیق!!!)

نظرات 11 + ارسال نظر

جالب بود فقط یه سوال اخه کدوم مادری با پسر خرس گندش اینجوری رفتار میکنه؟
بذار مادر بشم به همشون مادری یاد میدم!

یذره اشکال داره!

آفرین!

هلیا چهارشنبه 28 تیر 1391 ساعت 09:33 ب.ظ

اووووه اگه این برنامه ی روزانه ی یه پسر باشه که خیلی خوبه!خدا رو شکر(صد هزار مرتبه!)من داداش ندارم ولی تا حدودی به این مسئله اگاهم که اگه یه پسری برنامه ی روزانش این باشه خیلی محبوب و محجوب و مظلومه

آره تقریبا!

mahkame پنج‌شنبه 29 تیر 1391 ساعت 02:01 ق.ظ http://selenagomez91.blogfa.com

اپم بیا حرف حق زدی دیگه

اومدم!
مرسی از مطلبات!قشن بودن!

آره دیگه!

محمد پنج‌شنبه 29 تیر 1391 ساعت 05:40 ق.ظ http://hoseinpower.vcp.ir

نه خیر مثل اینکه شما آتش بس نمیدی !!!

na

محمد پنج‌شنبه 29 تیر 1391 ساعت 05:42 ق.ظ http://hoseinpower.vcp.ir

راستی من تو سایتم یک مسابقه ترتیب دادم .
مطمئنم اگه شرکت کنید میتونید جزو برندگان باشید .
برای اطلاعات بیشتر یک سری به ما بزنید .

jedii
ok oomadam

هانی پنج‌شنبه 29 تیر 1391 ساعت 09:41 ق.ظ http://www.honeyyellow.blogfa.com

موافقم موافقم
همه ی پسر همینن
چی فکر کردی پسر نیستن که مایه ی------- هستن
البته همه ی همشونم نه ها
گفته باشم
در کل
ممنونم که اومدی
دوست دارم
بووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووس

afarin
taghriban

sad albate

khahesh
manam azat mamnoonam
bazam bia

merC

مهسا پنج‌شنبه 29 تیر 1391 ساعت 04:00 ب.ظ

واقا که حقیقته

hoooman پنج‌شنبه 29 تیر 1391 ساعت 09:02 ب.ظ http://lord-of-dl.mihanblog.com

no problem

چه عجب یه پسری بهش بر نخورد!!

هه هه مهسا هم اینجاس!!

ehem!

مهرناز جمعه 6 مرداد 1391 ساعت 02:58 ب.ظ http://1msz.mihanblog.com

ایول
حالشونو گرفتی

خواهشما اینیم دیگه

رضا دوشنبه 6 شهریور 1391 ساعت 09:49 ب.ظ

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد