ورود بی جنبه ها مطلقا ممنوع ...!

حتی شما دوست عزیز...!

ورود بی جنبه ها مطلقا ممنوع ...!

حتی شما دوست عزیز...!

داستان های کوتاه و خواندنی :آیینه و شیشه


آیینه و شیشه


جوان ثروتمندی نزد عارفی رفت و از او اندرزی برای زندگی نیک خواست ...
عارف او را به کنار پنجره برد و پرسید: چه می بینی؟
گفت: آدم هایی که می آیند و می روند و گدای کوری که در خیابان صدقه می گیرد.
بعد آینه بزرگی به او نشان داد و باز پرسید: در آینه نگاه کن و بعد بگو چه می بینی؟
گفت: خودم را می بینم !
عارف گفت: ولی دیگر دیگران را نمی بینی !
آینه و پنجره هر دو از یک ماده ی اولیه ساخته شده اند و آن چیزی نیست جز "شیشه"
اما در آینه لایه ی نازکی از نقره در پشت شیشه قرار گرفته و در آن چیزی جز شخص خودت را نمی بینی
این دو شی شیشه ای را با هم مقایسه کن :
وقتی شیشه فقیر باشد، دیگران را می بیند و به آنها احساس محبت می کند.
اما وقتی از جیوه (یعنی ثروت) پوشیده می شود، تنها خودش را می بیند !
تنها وقتی ارزش داری که شجاع باشی و آن پوشش جیوه ای را از جلو چشم هایت برداری، تا بار دیگر بتوانی دیگران را ببینی و دوستشان بداری ...


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

نظرات 3 + ارسال نظر
سعید جمعه 15 اردیبهشت 1391 ساعت 11:11 ب.ظ http://badsan.blogsky.com

بسیار زیبا
خانومی من اصلا شیشه ایی ندارم که تصور آیینه شدنشو کنم تکلیفم جیه ؟

ممنونم!
باید از مرجع تقلید بپرسی!من نمیدونم!

شادی شنبه 16 اردیبهشت 1391 ساعت 10:10 ق.ظ http://WWW.SHADI-SHADI.BLOGSKY.COM

مطلبت خیلی جالب بود نازنین جان
ممنونم از اظهارِ نظرت خانومم

سلام شادی جان
اونو بهت جدی گفتم!
ممنونم ک سر زدی

سحر شنبه 16 اردیبهشت 1391 ساعت 10:57 ق.ظ http://perspolisgirls.blogfa.com/

سلام عزیزم
مذسی به وبلاگ دعوتم کردی
رنگ وبلاگ آرامش خاصی به آدم میده
نازنین جون خوشحال میشم اگه مطلبی داشتی که بذارم رو وبلاگم

سلام مرسی ک اومدی
یعنی دعوتنامه میفرستین؟؟!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد