مهرداد هم برای همان امتحان مشغول درس خواندن است و او هم خیلی به موضوع آن درس علاقهمند نیست. اما شباهت این دو نفر فقط به همین منتهی میشود. مهرداد دیدگاه کاملاً متفاوتی دارد. او با خود فکر میکند، "خوب، باز هم ریاضی. چقدر بد. خوب است که حداقل در درسی که خیلی دوست دارم، فیزیک، موفقم." و وقتی مهرداد به ظاهر خود فکر میکند، دیدگاه بسیار مثبتتری نسبت به کیوان دارد. بااینکه از کیوان کوتاهتر و لاغرتراست اما آنقدرها از اندام خود انتقاد نمیکند و با خود فکر میکند، "درست است که لاغرم اما خیلی خوب میتوانم بدوم و میتوانم برای تیم فوتبال مدرسه خیلی مفید باشم."
تعریف اعتماد به نفس
همه ما یک تصویر ذهنی از چیزی که هستیم، ظاهرمان، اینکه در چه کارهایی خوب هستیم و نقاط ضعفمان چیست، داریم. این تصویر به مرور زمان در ذهن ما ایجاد میشود و شروع آن زمانی است که کودک بسیار کوچکی بودیم. واژه تصویر یا تجسم نفس برای اشاره به تصویر ذهنی فرد از خود استفاده میشود. بخش عظیمی از تصویر نفس ما به ارتباطاتی که با دیگران داریم و تجربیات ما در زندگی بستگی دارد. این تصویر ذهنی اعتمادبهنفس ما را تعیین میکند.
اعتمادبهنفس یعنی اینکه چقدر احساس ارزشمندی، دوست داشته شدن و پذیرفته شدن میکنیم، چقدر دیگران نظر خوب و مثبتی به ما دارند و چقدر ما احساس خوبی نسبت به خود داریم. افرادیکه اعتمادبهنفسی سالم دارند، ارزش خود را درک کرده و از تواناییها، مهارتها و دستاوردهای خود احساس غرور میکنند. افرادیکه اعتمادبهنفس پایینی دارند احساس میکنند که هیچکس آنها را دوست ندارد و نمیپذیرد و نمیتوانند در هیچ کاری موفق شوند.
همه ما گاهی اوقات مشکلاتی با اعتمادبهنفس خود پیدا میکنیم—مخصوصاً در دوران نوجوانی که تازه میخواهیم بدانیم که هستیم و چه نقشی در دنیا داریم. خوشبختانه چون تصویر ذهنی هر کس نسبت به خودش در طول زمان تغیر میکند، اعتمادبهنفس ما در همه زمانها در طول زندگی به یک اندازه نیست. پس اگر تصور میکنید که آنطور که باید اعتمادبهنفس ندارید، باید بدانید که میتوانید آن را تقویت کنید.
مشکلات مربوط به اعتماد به نفس
قبل از اینکه بتوانید بر مشکلات مربوط به اعتمادبهنفس غلبه کنید و اعتمادبهنفسی سالم داشته باشید، بد نیست بدانید که علت این مشکلات چیست. دو مسئله—اینکه دیگران چطور ما را دیده و با ما رفتار میکنند و اینکه خودمان چه دیدی نسبت به خودمان داریم—میتواند بر اعتمادبهنفس ما تاثیر داشته باشد.
والدین، معلمین و سایر افراد بر دیدگاه ما نسبت به خودمان اثر میگذارند—مخصوصاً وقتی کودک هستیم. اگر والدین بیشتر از اینکه فرزند خود را تحسین کنند از او انتقاد کنند، برای آن کودک دشوار خواهد بود که اعتمادبهنفسی سالم داشته باشد. ازآنجا که نوجوانان در دورانی به سر میبرند که مشغول شکل دادن ارزشها و اعتقادات خود هستند، نظر والدین، معلمهایشان و دیگران اثر عمیقی بر تصویر آنها از خود خواهد داشت.
آشکار است که وقتی کسی که پذیرش او اهمیت زیادی برایتان دارد مدام شما را تحقیر میکند، اعتمادبهنفس شما تخریب میشود. اما لازم نیست که این انتقاد فقط از سوی دیگران باشد. خیلی از بچهها یک منتقد درونی دارند، صدایی در درونشان که از هر کاری که میکنند اشکال میگیرد. و خیلیوقتها این بچهها آن صدای درونی را الگوی خود قرار داده و دیگر به نظر بقیه توجه نمیکنند.
به مرور زمان گوش دادن به این صدای منفی درونی میتواند به همان اندازهای انتقادات دیگران اعتمادبهنفس فرد را تخریب کند. بعضیها آنقدر به این صدای درونی عادت میکنند که اصلاً متوجه نمیشوند که مدام در حال تحقیر خود هستند.
انتظارات غیرواقعی هم میتوانند بر اعتمادبهنفس فرد اثر بگذارند. افراد تصویری از آنچه میخواهند بشوند در ذهن خود دارند. تصویر هرکس از فرد ایدآلش متفاوت است. بعنوان مثال بعضی افراد مهارتهای ورزشکاران را تحسین میکنند و بعضی توانایی دانشمندان را. آنهایی که تصور میکنند توانایی که تحسین میکنند را دارا هستند معمولاً اعتمادبهنفس بالایی دارند.
آنهایی که تصور میکنند خصوصیات و ویژگیهای موردعلاقهشان را ندارند، اعتمادبهنفس پایینی دارند. متاسفانه خیلی وقتها افرادیکه اعتمادبهنفس خوبی ندارند خصوصیات موردنظرشان را دارا هستند، فقط چون تصویر ذهنی آنها آنطور ایجاد شده است، قادر به دیدن آن نیستند.
چرا اعتماد به نفس مهم است؟
احساس ما نسبت به خودمان میتواند بر نحوه زندگی کردن ما تاثیر بگذارد. افرادیکه احساس میکنند دوستداشتنی هستند (به عبارت دیگر آنهایی که اعتمادبهنفس بالایی دارند) روابط بهتری هم دارند. این افراد تمایل بیشتری برای کمک گرفتن از دوستان و خانوادهشان دارند. افرادیکه باور دارند میتوانند به اهدافشان برسند و مشکلاتشان را حل کنند، در درس و تحصیل موفقتر هستند. داشتن اعتمادبهنفس بالا باعث میشود بتوانید خود را پذیرفته و زندگی خوبی داشته باشید.
راهکارهای تقویت اعتماد به نفس
اگر میخواهید اعتمادبهنفستان را بالا ببرید، در زیر به چند راهکار خوب اشاره میکنیم:
• دست از افکار منفی درمورد خودتان بردارید. اگر عادت دارید فقط به کمبودهای خود فکر کنید، سعی کنید از این به بعد روی جوانب مثبت خودتان تمرکز کنید. هر زمان که احساس کردید بیش از اندازه نسبتب ه خودتان انتقادی نگاه میکنید، یک نکته مثبت درمورد خودتان بگویید. هر روز سه ویژگی خودتان که شادتان میکند را یادداشت کنید.
• به دنبال موفقیت باشید نه کمال. بعضی افراد خود را اسیر ایدآلگرایی می کنند. به جای اینکه خودتان را با تفکراتی مثل، "تا 10 کیول وزن کم نکنم برای تست بازیگری نمیروم" عقب نگه دارید، به این فکر کنید که در چه کارهایی خوب هستید و از چه چیزهایی لذت میبرید و به سراغ آنها بروید.
• اشتباهات را فرصتهایی برای یادگیری ببینید. قبول کنید که اشتباه میکنید چون همه انسانها اشتباه میکنند. اشتباهات بخشی از یادگیری هستند. به خودتان یادآور شوید که استعدادهای هر فرد مدام در حال تغییر و رشد است و همه آدمها در کارهای مختلف استعداد و توانای دارند—همین آدمها را جالب میکند.
• چیزهای جدید را امتحان کنید. فعالیت های مختلف را امتحان کنید تا استعدادهای خود را بهتر بشناسید. بعد به تواناییها و مهارتهای جدیدی که به دست میآورید افتخار کنید.
• تشخیص دهید چه چیزهایی را میتوانید و چه چیزهایی را نمیتوانید تغییر دهید. اگر تشخیص دهید که بخاطر یک مسئله درمورد خودتان ناراحت هستید که میتوانید آن را تغییر دهید، از همین امروز شروع کنید. اگر چیزی است که قادر به تغییر آن نیستید (مثل قدتان) سعی کنید خودتان را همانطور که هستید قبول کرده و دوست بدارید.
• هدف تعیین کنید. فکر کنید دوست دارید چه کاری انجام دهید و بعد برای انجام آن برنامهریزی کنید. برنامهتان را به دقت و با تعهد دنبال کنید و روند پیشرفتتان را بررسی کنید.
• به ایدهها و نظرات خود افتخار کنید. برای ابراز عقاید خود خجالت نکشید.
• کمک کنید. به یکی از همکلاسیهایتان که مشکل دارد در درسها کمک کنید، به مادرتان برای مرتب کردن خانه کمک کنید یا برای هر کار مثبت دیگر پیشقدم شوید. وقتی احساس کنید که در زندگی دیگران تغییر ایجاد میکنید و کمک شما ارزشمند است، اعتمادبهنفستان بالا خواهد رفت.
• ورزش کنید! با ورزش کردن میتوانید استرستان را خالی کرده، سالمتر و شادتر شوید.
• خوش بگذرانید. آیا تا بحال همچنین فکری داشتهاید که اگر لاغرتر بودید دوستان بیشتری داشتید؟ سعی کنید از بودن با آدمها لذت ببرید و کارهایی انجام دهید که از آن لذت میبرید. استراحت کنید و خوش بگذرانید.
هیچوقت برای ساختن اعتمادبهنفسی سالم و مثبت دیر نیست. در برخی موارد که آسیب احساسی عمیق و طولانی است، ممکن است به کمک به متخصص مثل یک روانشناس یا مشاور نیاز پیدا کنید. این متخصصین میتوانند بعنوان یک راهنما به افراد کمک کنند که خودشان را دوست داشته باشند و تواناییها و استعدادهای خاص خود را بشناسند.
اعتمادبهنفس در هر کاری که انجام میدهید نقش مهمی دارد. افرادیکه اعتمادبهنفس بالایی دارند در مدرسه عملکرد بهتری دارند و پیدا کردن دوست خیلی برایشان راحتتر است. معمولاً روابط بهتری با همسالان و بزرگترهای خود دارند، شادتر هستند، برخورد بهتری با اشتباهاتشان، ناامیدیها و شکستهایشان داشته و معمولاً آنقدر یک کار را ادامه میدهند تا در آن موفق شوند. تقویت اعتمادبهنفس نیاز به زمان و تلاش زیادی دارد اما وقتی آن را انجام دادید، تا آخر عمر این مهارت از یادتان نخواهد رفت.
منتقد درونیتان را تعلیم دهید: چون این منتقد درون شماست، میتوانید کنترل آن را به دست بیاورید و اجازه ندهید که تحقیرتان کند یا چون فکر میکند شکست میخورید نگذارد کاری را انجام دهید. تصمیم بگیرید که از این به بعد این ندای درونیتان فقط توصیهها و پیشنهادات مثبت برایتان داشته باشد.
مراقب ایدآلگرایی باشید! آیا انتظار غیرممکنها را دارید؟ بد نیست که توقعات بالا داشته باشدی اما اهدافی که برای خودتان تعیین میکنید باید قابل دستیابی باشند. پیش به جلو بروید و برای اینکه یک قهرمان ورزشی شوید خیالپردازی کنید—اما همه تلاشتان را برای بالا بردن کیفیت ورزشیتان هم به کار گیرید.