----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
HOME ARCHIVES EMAIL SKIN CITY PROFILE



پســـــــــــت ثابت



بعضیآґ هستـטּ ..
دارטּ تو کفموטּ ..
دوش مـیگیرטּ ..
عآرﮧ دآدآش ..

سه شنبه سوم مرداد ۱۳۹۱ ✖ 10:49 ✖ زهـــــــــرا ✖

ایــــــن روزا حس میکنم چیزے گم کردم!!!

خدایا دسامو بگیر♥

شنبه چهاردهم آذر ۱۳۹۴ ✖ 13:19 ✖ زهـــــــــرا ✖

اخی وبلاگمو... 

سه شنبه سی ام تیر ۱۳۹۴ ✖ 12:25 ✖ زهـــــــــرا ✖

در آغوشم که میگیری آقدر آرام میشوم که یادم میره باید نفس بکشم

پنجشنبه یکم اسفند ۱۳۹۲ ✖ 11:25 ✖ زهـــــــــرا ✖


[ ڪـارت مِلّــے ] و مُـشخصــاتِـت رو بـزار تـو جیـبِت 

هر وقـت خوכتو گــُـم ڪـَـرכے

بـﮧ اَولیـטּ כּـفــر כּـشوטּ بـِכﮧ تــا یــاכاوَرے ڪُـכּـﮧ

بِــهــت ڪِـﮧ هیــچ گــُـوهـے نیستے :|

هـَع عارهـ عزیز
3db4d4e82e5282c11.jpg

پنجشنبه بیست و چهارم بهمن ۱۳۹۲ ✖ 20:12 ✖ زهـــــــــرا ✖

می گــوینـد...

ایـن همــه دربــدری بـس است,کمی بـه خــودت بیــا !!!

نمی داننـد...

هر بــار کـه بـه خــودم آمــدم

از تــ♥ـو سَــر درآوردم...!!!

دلـــــم میگـــــیرد


وقــــــــتـی مـــــیدآنم


در دنـــــــیآیِ بـــــه این بـــــزرگی


هیچ دلـــی نیســت کــه بـــرآیِ مـن تنـــگ شـــود...  

  
این روز ها تن میفروشند و
(عشق میخرند)
هی لعنتی
کاش می دانست
"ارزش روح زن بیشتر از جسمش" است ........ 
پنجشنبه دهم بهمن ۱۳۹۲ ✖ 21:9 ✖ زهـــــــــرا ✖


درد می کشم ، درد !
هم تلخ است هم ارزان
هم گیراییش بالاست !
هم اینکه تابلو نمی شوم و رفیقی که مرا به درد معتاد کرد
ناباب نبود ،
اتفاقا باب باب بود فقط نگفته بود که
ماندنی نیست ، همین . . .

سه شنبه هشتم بهمن ۱۳۹۲ ✖ 19:7 ✖ زهـــــــــرا ✖

دوستت دارم...
گیرم که تنهایی سهم من باشد...
گیرم که دوستم نداشته باشی
گیرم که به قول خودت با دیگری باشی
گیرم که بود و نبودم برایت فرقی نداشته باشد
عزیز لعنتی من
من گیر این گیرم ها نیستم که
من گیر دوست داشتنتم
تا همیشه

چـــﮧ قانــوטּ ناعــاבلـانـــﮧ اے (!)

بــراے شــروع یـڪ رابطــﮧ


هــر בو طــرف بایــב بخواهنــב


امــا


بــراے تمــام شـבنــش


همیــטּ ڪـﮧ یــڪ نفــر بخواهــב ڪافیســت (!)

زهرا سادات شریفی , maryam_mary206

دوشنبه هفتم بهمن ۱۳۹۲ ✖ 20:9 ✖ زهـــــــــرا ✖

به خودم آمدم انگار تویی در من بود 
این کمی بیشتر از دل به کسی بستن بود...

علیرضا آذر .. تومور
چهارشنبه بیست و پنجم دی ۱۳۹۲ ✖ 20:10 ✖ زهـــــــــرا ✖

گاهی وقتا دلت واسه خودت تنگ میشه !!

واسه اون شخصی که یه زمان بودی!

واسه بی معرفت ترین آدما....!

یاده یه سری حرفا میفتی که فکرش دیوونت میکنه!

یادته؟! اصلا منو یادته؟..هع!

من همونی ام که خوابشو میدیدی از خواب میپریدی یه راست براش می نوشتی از دلتنگی هات و...!

همون آدمی ام که وقتی همه فهمیدن اومدی گفت من مزاحمه این خانوم بودم و از خونتون پرت شدی بیرون!

همونی ام که دوتایی وامیستادیم گریه!

همونی ام که میگفتی خسته ام میخوام فقط نیم ساعت بشینی رو نیمکت آروم شم بری!

همونی ام که حتی برنامه ی درس و تفریحتم من میچیدم!

همونی که وامیستاد از مدرسه بیام  از دور ببینه حالم خوبه بره!یادته گفتم آبرومو بردی دیگه چی میخوای ؟گفتی خیلی بی شعوری؟! حتی اون روزی که دره ماشینه دوستتو وا کردی پریدی جلومم یادمه!

 یاده اون روزا که تا گریه میکردم سرم داد می زدی!

اما یه جور تغییر کردی که حتی به خودمم اعتماد نکنم 

می فهمی ؟ب خودم! ازت متنفرم!  

سه شنبه دهم دی ۱۳۹۲ ✖ 12:1 ✖ زهـــــــــرا ✖

چــه لحظه ی قشنگیـــه



که بـــعد از کلی صبــــر





" عِشقـــــِتــــــ " بشــه "
هَمسَرِتـــــــــ " !..♥




جمعه بیست و دوم آذر ۱۳۹۲ ✖ 11:38 ✖ زهـــــــــرا ✖

من مرده ام …



به نسیم خاطره ای ، گاهی تکانی می خورم …



همین

یکشنبه هفدهم آذر ۱۳۹۲ ✖ 18:5 ✖ زهـــــــــرا ✖


طَــعـم اولــیــن هَـم آغــوشـی بــا تـــو را . . .


در بـــهِــشْــتــــ هَــم نــمـیـتـوان تــجـربـــه کــرد . . .


زمـــیـن بــهـ کـــنـــآر . . . !!


{مـخـاطبـ خــاصـ :x }

شنبه یازدهم آبان ۱۳۹۲ ✖ 18:45 ✖ زهـــــــــرا ✖



دوس دارمـــــــ رو نــــــــــوک پنجــــــــه بلند شدن هارا.......
و بوسیـــــــــدن لبــــــــ های تورا.........
همـــــــــون لحظــــــه هایی که تو یه عالمــــــــه مــــــرد میشی
و مــــــــن یه عالمــــــــه زَن........

t4366_58157tykdk5gojqt5dqa.jpg

پنجشنبه بیست و پنجم مهر ۱۳۹۲ ✖ 19:19 ✖ زهـــــــــرا ✖


بضیـــــــــــــــام دوس دارن 

مث toM

یــــــه جری بخـــــــــــــورن :|

اینا رسالتشون اینــــــــــــه کاری ب کارشون نداشته باشید 
چهارشنبه بیست و چهارم مهر ۱۳۹۲ ✖ 14:24 ✖ زهـــــــــرا ✖

به سلامتــی کسی که...
میدونه اعصـــاب نداری..!
میدونه حوصـــله نداری..!
میدونه بهونه میگیری بی دلیل..!
اما بازم میگه :
هنوزم مثل روز اول میخوامت...!!...
تو یکی یه دونه منی

به " تـــــــــــــو " کـــــه میرســـــم ...!

مکـــث میکنـــــم ...!

انگـــــار در " زیباییــ ــت " چیـــــزی را ,

جـــــا گذاشتـــــه ام !

مثلــــــــــا"...

در صـــ ــدایت ... آرامـــــ ـــش ♥

در چشـ ــــم هایـــــت ... زندگـــــ ـــی ♥







            ♥♥♥     ♥♥♥

سه شنبه بیست و سوم مهر ۱۳۹۲ ✖ 16:28 ✖ زهـــــــــرا ✖

ﭘﺴﺮﮎ ... . 
ﮔﺎﻫﯽ ﺩﺧﺘﺮﮎِ ﻗﺼﻪ ﺍﺕ ﺭﺍ 
ﺑﺎﻧﻮﯼِ ﻣﻦ 
ﺻﺪﺍ ﮐﻦ! 
ﮔﺎﻫﯽ ﮐﻪ ﺑﺎ ﻋﺠﻠﻪ ﯾﺎ ﺑﺎ ﺣﺮﺹ! ﺍﺳﻤﺖ ﺭﺍ ﺻﺪﺍ ﻣﯽ ﺯﻧﺪ 
ﺁﺭﺍﻡ ﺑﮕﻮ: 
ﺟﺎﻧﻢ؟ 
ﺗﺎ ﺑﺒﯿﻨﯽ ﭼﻪ ﺁﺭﺍﻡ ﻭ ﺑﺎ ﺷﺮﻡ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ: 
ﺟﺎﻧﺖ ﺑﯽ ﺑﻼ ... . 
ﮔﺎﻫﯽ ﺑﯽ ﺩﻟﯿﻞ ﺑﺮﺍﯾﺶ ﯾﮏ ﺟﻌﺒﻪ ﺷﮑﻼﺕ ﯾﺎ ﭘﺎﺳﺘﯿﻞ 
ﺑﺨﺮ 
ﮐﻨﺎﺭﺵ ﺑﻨﺸﯿﻦ ﻭ ﺗﻤﺎﺷﺎ ﮐﻦ ﺩﺧﺘﺮﮎ ﺭﺍ ... . 
ﮐﻪ ﺫﻭﻕ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﺍﺯ ﻫﻤﺎﻥ ﺟﻌﺒﻪ ﺍﯼ ﮐﻪ ﺑﺎﻭﺭ ﮐﻦ 
ﺷﯿﺮﯾﻨﺶ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺑﺨﺎﻃﺮِ ﺩﺳﺘﺎﻥِ ﺗﻮﺳﺖ ... . 
ﭘﺴﺮﮎ ... . 
ﺑﯿﺎ ﯾﮏ ﺭﺍﺯِ ﺩﺧﺘﺮﺍﻧﻪ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﻓﺎﺵ ﮐﻨﻢ: 
ﺩﺧﺘﺮﻫﺎ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺍﺯ ﻫﺮ ﭼﯿﺰ ﺳﺎﺩﮔﯽ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻧﺪ 
ﯾﮏ ﺳﺎﺩﮔﯽ ﭘﺮ ﺍﺯ ﺷﻮﻕ ﻫﺎﯼِ ﮐﻮﭼﮏ ﻭ ﺭنگی ...

شنبه بیستم مهر ۱۳۹۲ ✖ 18:48 ✖ زهـــــــــرا ✖


smiley

امروز تفلده ی نفره ک خیلی خیلی دوسش دالمsmiley

smiley اصلا ی وضعی×

امروز خیلی خیلی خوش حال بودم


هعیم عاقا سرما خوردم خفن نیدونم چی بنویسم

ایشالا عجقم120 ساله شه♥

چشمه حسوداشم بترکه

بقیشم ب شماچه هاها اصلا؟

ع ع اچـــــــــــــــــــــــه

smiley

الان دقیقا تو این مایه هام خsmiley

دوشنبه پانزدهم مهر ۱۳۹۲ ✖ 19:12 ✖ زهـــــــــرا ✖

آهنگه امیر عظیمی  و قالب سیگارمم برمیدارم اوووم ×

بریم فازه عشقولانه چشمه ملت درآد

جمعه دوازدهم مهر ۱۳۹۲ ✖ 22:29 ✖ زهـــــــــرا ✖

یادش بخیر پارسال همین روزا بود میخواسیم بریم شلمچه...

درسته  فقط خندیدیم.. و از شانسه گندم فرمانده بسیجمم بود هعی میگف شما4تا اخراجی ها اید

درسته ب حرفاو توضیحاتشون گوش نمیدادیم و یکی یه هندزفری گذاشته بودیم و اس بازی..

و فقط دنباله اینکه وقتی رومینگ شد ب هم اعلام کنیم

اما بازم تاثیراته خودشو روم گذاش...

همونجا فهمیدم ک وقتی محدثه اینا گفتن ما موندیم چرا میگن مکان مقدس..

میگفتن اونا خیلی هاشون همین طوری ی تیر خوردن اما چنان توجیهشون کردم

که شاخ درآوردن این همون زهرااس؟

من آدمی نبودم ک بشینم فیلمی راجبه دفاع مقدس ببینم و این چیزا

اما الان ی فیلمی دیدم ک...

خلاصه بگم...پره بغضم تاحالا واسه ی مساله  اجتماعی انقد گریه نکرده بودم

اون صحنه هارو با جسم و روحم باور کردم...

درسته اعتقاداتم ضعیفه ایمانه درس حسابی ندارم

درسته هر چن وق ی بار نماز میخونم اما رو کشورم غیرت دارم

رو خونه اون کسایی ک  واسه کشورم جون دادن خون دادن 

رو اون مادره شهیدی ک بچه اشو فدای کشورش کرد غیرت دارم

قده اشکام غیرت دارم..

فقط از شهدا میخوام حلالم کنن منم جزوه کسایی هستم ک خونشونو لگد مال کردم

جزئه اون کسایی  ام ک هرروز تو گوشه بابام میخونم اگه شماها نمیرفتید جنگ ما الان بدبخت نبودیم...

جزوه اونام ک میگفتم من یکی واس کشورم کاری نمیکنم

یاده گریه ی بچه ها تو اردوگاه افتادم ...یادمه همه گریه میکردن و من داد و بیداد ک بس کنید

یادمه تا گریشون قط شد گریه من شروع شد و مرجان  بم فحش میداد ک... عــــــــــن نشو!!

هع خاطره اس اما تنها خاطره ایی ک تکونم میده تنها خاطره ایی ک باش هروق تنهام بلند بلند گریه میکنم

هنوز آهنگه خواجه امیری و مهدی یراحی تو اردوگاه تو گوشمه ...

یادمه سرگروه شدم واسه بچه ها خوراکی می بردیم 

بچه های گروهه منم از همه بیشتربود از همون جا افتاد دهنه همه ک بم بگن مامان هع

یادمه پرچم همش دستم بود ...همه میگفتن متحول شدی بقوله یکی مجید سوزوکی ...

ی حسه بدی دارم همون حسی ک شبا تو اردوگاه داشتم...

یادش بخیر تولد گرفتیم واس محدثه با رانی و چیپس و پفک ..

بچه ها آهنگ گذاشتن من می گفتم اینجا آدمای بزرگی بودن قط کنید...

ب قول بچه ها زده بودم تو پریز..

اما دوس دارم فقط ی بار ؛ ی باره دیگه برم دوکوهه برم بشینم فقط گریه کنم  برم فقط سکوت کنم

نمیدونید چه انرژی مثبتی میدن شاید بخندید ب حرفام...

ما خیلی ب اون شهیدا ب اون جوون و نوجوون ها  و مادرا ب پدرا مدیونیم خیلی..

جمعه دوازدهم مهر ۱۳۹۲ ✖ 21:40 ✖ زهـــــــــرا ✖

وجوده بعضی آدما تو زندگی فقط باعثه آزاره ..یعنی اضافین!!!

بذا رک برم سره اصل مطلب...دریا خانوم من و شما ی زمانی ..هه دوست بودیم که گهی اضافه بیش نبود

ببینم خانومه محترم  شما بیخود میکنی می شینی پیشه دوسای قدیمی من از من بد میگی تک تکشون گذاشتن کفه دستم

اگه من کاری می کنم یا اگه کاری کردم درست و غلطش فقط و فقط ب خودم مربوطه  دودش فقط تو چشمه خودم میره لاقل اگه حرفت راس بود ی چیزی اما چرا خالی میبندی؟؟؟؟؟چرا زره مفت میزنی؟ها؟

فک کردی خیلی زرنگی خیلی باهوشی؟حال میکنی باخودت؟

نــــــــــــــــــه شما ی دختره فضول و حسودی ک کارت سرک کشیدن ب زندگی مردمه

عینه یکی از دروغاتو بگم؟ گه خوردی گفتی با زهرا و رفیقش سواره ماشین شدیم اونا لب میدادن و من عقب بودم

چرا زره بیخود میزنی؟

بی جا میکنی میگی زهرا  فلان شده کثافت شده

مگه تو خدایی ک جایگاهه بندهارو تعیین کنی؟

ب تو چ ک من قلیون میکشم یانه؟

اگه هم میکشم خیلی کم اونم تو خونه .آخه اونم ب تو ربطی نداره

فضوله محلی؟یا مددکاره اجتماعی؟

خیلی خودتو گنده فرض نکن تو هیچی نیستی !

واسه من ک اشتباه بودی واس خدارو نمیدونم 

چون من مثه تو ادمارو جدول بندی نمیکنم 

چون بم یاددادن فضولی کاره خیلی زشتیه

خدارو شکر خونواده درس حسابی بالا سرمه.

بخوای هم کنکاش کنی آب و اجدادم کشکی نیس

از سه ریشه برمیگرده ب امام محمد باقر از یه ریشه هم ب ناصر الدین شاه 

پس واسم زور داره ی آدم معمولی ک نمیدونم کین چین راجبم حرف بزنن 

یعنی زرت و پرته آدما واسم مهم نبوده تاحالا اما بدم میاد بشنفم تو حتی ب یکی بگی زهرا دوستم بوده

فک کن زهرا مرد عاقاجان

خواشا وبلاگمم نیا .میخواسم ادرسمو عوض کنم اما بخاطره دوستام عوض نکردم

پس شما رعایت کن .من واسه نوشته هام وق میذارم ک دوستام بخونن 

ببین اصلا دوس ندارم اسممو ب زبون بیاری زوره؟؟؟

میدونی چیه؟

مدیونه روحه بابات میکنمت اگه حتی اسممو ب زبونت بیاری حتی اگه بگی زهرا دوستم بود  و همین .

تا الان کوتاه اومدم ب ولای علی بعدشو اگه بخوای باز بچه بازی دربیاری کوتاه نمیام 

تو واسم غریبه ایی چرا نمیفهمی؟ خانومه محترم  اخلاقتو عوض کن مثه زنای دهه 20 و30 وت وتی نباش

خودت میدونی داغ کنم بد میشه ..اخه مگه من تو زندگی تو دخالت میکنم؟چه معنی داره ؟

مگه تو پاکه پاکی ک ادای مریم مقدسو در میاری؟

خواهشن بیاییم یکم رفتارامونو دیدگاهمونو عوض کنیم  واسه دیگران گه خوری نکنیم×

تا ی جایی جای بخشش و چشم پوشی هس .بعد از اون دیگه میرسه ب جاهایی ک اینجا جاش نیس

چهارشنبه سوم مهر ۱۳۹۲ ✖ 18:24 ✖ زهـــــــــرا ✖

مـهره هــا را بـهم بریـز
بـــازی نــــــمیـکنم
در شـطرنـجی که شــــــاهـش

تــو نـــــــبـاشی‎!


خوشبختی من، رنگین کمان لبخند توست!
که با هر ترنم باران شکل میگیرد
"فقط خوشحال باش"

من اشک آسمان را در می آورم

جمعه بیست و نهم شهریور ۱۳۹۲ ✖ 22:10 ✖ زهـــــــــرا ✖

اونایی کهـــ به ما نمی خورنـــد

الان دارن جـــــر می خورنــد :| :|

هـــی آدم ها...
باور کنیــــد می خواهــــم از شمــــا دورترین بمانــم..
نــــزدیک کـــه می شوید،
ســــردی ِ عاطفــــه هایتـــان،
وجـــــودم را می لرزاند...
محـــــضٍ رضای ِ خــــدا...
دور بمــــــانـــید.

جمعه بیست و نهم شهریور ۱۳۹۲ ✖ 21:50 ✖ زهـــــــــرا ✖

تا آخـ ـر عمـــرتـ ـم اگه تنـــهآ مونــدی مهـ ـم نیســت...

فقـ ــط نــــ ـزار به جایـ ـی برســی کـــ ـه تــــ ـو آغـوش کسـ ـی...

بــــ ـه یــ ــاد کســـه دیگــه ای " بخـ ـــ ــــوابـــی"...


سه شنبه پانزدهم مرداد ۱۳۹۲ ✖ 14:18 ✖ زهـــــــــرا ✖

دلم برایت تنگ شده !
می خواهم آنقدر اشک بریزم تا غبار فاصله از قلبم تمیز شود
ولی می ترسم … ” دنیا ” ، ” ونیــــز ” شود !!

چهارشنبه نهم مرداد ۱۳۹۲ ✖ 15:13 ✖ زهـــــــــرا ✖

بغضم میگیرد ازتصور روزهایی که...سهممان از هم یک یادش بخیر ساده باشد...



ﺍﮔﻪ ﻣﯽ ﺑﯿﻨﻤﺖ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ...
ﺑﺮﺍﻡ ﺍﺯ ﺭﻭﯼ ﻋﺎﺩﺕ ﻧﯿﺴﺖ ...
ﺗﻤﺎﺷﺎﯼ ﺗو♥ﭼﯿﺰﯼ ﺟﺰ ...
ﺷﺮﻭﻉِ ﯾﮏ ﻋﺒﺎﺩﺕ ﻧﯿﺴﺖ ....

سه شنبه هشتم مرداد ۱۳۹۲ ✖ 19:0 ✖ زهـــــــــرا ✖