خوش آمدید
دانش پژوهان عزیز فرم تماس با مدیر فعاله در صورت هر مشکل هر سوالی میتوانید با ما مکاتبه کنید .
با ما همراه باشید.
\
Title: Someone Like You Artist: Adele Written By: Adele & Dan Wilson Album: 21 Year: 2011 |
عنوان: کسی شبیه تو خواننده: آدل شعر: آدل، دن ویلسون آلبوم: 21 سال: 2011 |
Lyrics: I heard that you’re settled down That you found a girl and you’re married now I heard that your dreams came true Guess she gave you things I didn’t give to you Old friend, why are you so shy It ain’t like you to hold back or hide from the lie
I hate to turn up out of the blue uninvited But I couldn’t stay away, I couldn’t fight it I hoped you’d see my face & that you’d be reminded That for me, it isn’t over
Never mind, I’ll find someone like you I wish nothing but the best for you two Don’t forget me, I beg, I remember you said “Sometimes it lasts in love but sometimes it hurts instead” Sometimes it lasts in love but sometimes it hurts instead, yeah
You’d know how the time flies Only yesterday was the time of our lives We were born and raised in a summery haze Bound by the surprise of our glory days
I hate to turn up out of the blue uninvited But I couldn’t stay away, I couldn’t fight it I hoped you’d see my face & that you’d be reminded That for me, it isn’t over
Never mind, I’ll find someone like you I wish nothing but the best for you two Don’t forget me, I beg, I remember you said “Sometimes it lasts in love but sometimes it hurts instead”
Nothing compares, no worries or cares Regret’s and mistakes they’re memories made Who would have known how bittersweet this would taste?
Never mind, I’ll find someone like you I wish nothing but the best for you two Don’t forget me, I beg, I remember you said “Sometimes it lasts in love but sometimes it hurts instead”
Never mind, I’ll find someone like you I wish nothing but the best for you two Don’t forget me, I beg, I remember you said “Sometimes it lasts in love but sometimes it hurts instead”. Yeah
|
ترجمه فارسی: شنیدم که یه جایی رو واسه موندن پیدا کردی اینکه با دختری آشنا شدی و حالا دیگه با هم ازدواج کردین شنیدم رویاهات به حقیقت پیوستن حدس میزنم چیزایی رو بهت داده که من هیچوقت بهت ندادم دوست قدیمی، چرا انقدر خجالت میکشی؟ اصلا بهت نمیاد بخوای عقب بکشی یا از دروغ مخفی شی
متنفرم از اینکه بخوام به میل خودم، سرزده و ناگهانی وارد بشم اما نمیتونستم دور وایستم،و حتی نمیتونستم خودمو درگیرکنم امیدوارم چهرمو دیده باشی و این رو به یادت آورده باشه که… این پایان کاره من نیست
اشکالی نداره ، یکی مثله تورو پیدا میکنم من هیچ ارزویی ندارم فقط بهترین هارو برای تو میخوام منو از یاد نبر، التماس میکنم ، یادمه که گفتی: یه وقتایی عشق همیشه باقی میمونه و بعضی وقت ها هم برعکس،باعث آسیب میشه یه وقتایی عشق همیشه باقی میمونه و بعضی وقت ها هم برعکس،باعث آسیب میشه.آره
باید میدونستی زمان چطور میگذره همین دیروز بود که شروع به زندگی کردیم پا به این دنیا گذاشتیم و در یک غبار تابستانی رشد کردیم که با شکوه و حیرت روزهای زندگیمونه آمیخته شده
متنفرم از اینکه بخوام به میل خودم، سرزده و ناگهانی وارد بشم اما نمیتونستم دور وایستم،و حتی نمیتونستم خودمو درگیر هم کنم امیدوارم چهرمو دیده باشی و این رو به یادت آورده باشه که… این پایان کاره من نیست
اشکالی نداره ، یکی مثله تورو پیدا میکنم من هیچ ارزویی ندارم فقط بهترین هارو برای تو میخوام منو از یاد نبر، التماس میکنم ، یادمه که گفتی: یه وقتایی عشق همیشه باقی میمونه و بعضی وقت ها هم برعکس،باعث آسیب میشه.آره
هیچ چیز قابل قیاسی،.نگران کننده ای یا چیزی که بخوای مراقبش باشی دیگه نیست اشتباهات و پشیمونی ها، اینا ساخته های ذهنن کی میتونست بفهمه که چطور میتونه انقدر تلخ و شیرین(ترکیبی از شادی و غم) باشه
اشکالی نداره ، یکی مثله تورو پیدا میکنم من هیچ ارزویی ندارم فقط بهترین هارو برای تو میخوام منو از یاد نبر، التماس میکنم ، یادمه که گفتی: یه وقتایی عشق همیشه باقی میمونه و بعضی وقت ها هم برعکس،باعث آسیب میشه.آره
اشکالی نداره ، یکی مثله تورو پیدا میکنم من هیچ ارزویی ندارم فقط بهترین هارو برای تو میخوام منو از یاد نبر، التماس میکنم ، یادمه که گفتی: یه وقتایی عشق همیشه باقی میمونه و بعضی وقت هابرعکس،باعث آسیب میشه یه وقتایی عشق همیشه باقی میمونه و بعضی وقت ها هم برعکس،باعث آسیب میشه.آره |
What can’t be cured must be endured.
چو نتوان بر افلاك دست آختن ضروري است با گردشش ساختن
Water does not tickle out of his hand
آب از دستش نمي چكد.
Writing of ideas is the capital of future
نگارش اندیشه ها، سرمایه آینده است.
1- شماره تلفن همراه شما چند است؟
What’s your mobile/ cell phone number?
2-می خواهم برایت یک پیامک بفرستم.
I want to send you an SMS.
3- او بیشتر وقتش را SMSبازی می کند.
He spends most of his time SMSing.
4- دیروز برایت SMSفرستادم جواب ندادی.
I SMSed you yesterday, but you didn’t reply to it.
5- یک نوع گوشی موبایل جدید خریده ام.
I have bought a new sort of mobile number?
6- شماره موبایل من را داری؟
Have you got my mobile number?
7- موبایل شما همیشه روی پیام گیر است.
Your cell phone is always on answering machine.
8- موبایل شما زنگ آزار دهنده ای دارد.
Your cell phone has a very irritating ring tone.
9- ممکن است لطفاً تلفن همراهتان را خاموش کنید.
Would you please turn off your cell?
10- همه تلفن های همراهشان را خاموش کرده اند؟
Are all the mobile phones switched off?
11- می توانم با موبایل شما یک زنگ بزنم؟
Can I use your cell phone to make a ****?
12- خودم دیدم موبایل شما را در جیبش گذاشت.
I’m sure I saw him pocketing your cell phone.
13- استفاده کنندگان تلفن همراه از آنتن دهی ضعیف گله می کردند.
Cell phone users were complaining of poor reception.
14- اتومبیل، کیف دستی و موبایل او را دزدیدند.
He was robbed of his car, briefcase, and cell phone.
15- امروزه تلفن همراه جزء لاینفک زندگی ما شده است.
Mobile phones have become an indispensable part of our lives.
16- همیشه در حال ارسال پیام متنی برای دوستانش است.
She’s always text messaging her friends.
17- این روزها قیمت سیم کارت چند است؟
How much is a SIM card nowadays?
18- از تعرفه های موبایل خبر داری؟
Do you know about mobile tariffs?
19- ماه گذشته چون قبض موبایلم را دوبار پرداخت نکرده بودم موبایلم را قطع کردند.
Last month I was cut off for not having paid my mobile bill twice.
20- احتمالاً می توانم از طریق موبایلش باهاش تماس بگیرم.
I can probably reach him on his mobile.
21- می دانی شماره موبایلش چنده؟
Do you know what her mobile number is?
22- به موبایلم زنگ بزنید.
**** me on my cell.
23- هر وقت شماره ات را می گیرم، اشغال است.
Whenever I dial your number, it is engaged/busy.
24- تلفن همراه هر جا که باشید شما را در دسترس قرار می دهد.
A mobile phone makes you contactable wherever you are.
25- برای احترام به بقیه مشتریان رستوران خواهش می کنیم که همه موبایلهایشان را دم در جا بگذارند.
As a courtesy to other diners ,we ask that all cell phones be left at the door.
26- رانندگانی که تمام فکرشان متوجه صحبت با تلفن همراهشان است، بیشتر در معرض تصادفات قرار دارند.
Motorists who are engrosses in conversation on their cell phones are more likely are more likely to get into accidents.
27- می توانید آن فایل را از طریق بلوتوس برایم بفرستید؟
Can you send me that file through Bluetooth?
28- متآسفم ولی موبایل من بلوتوس ندارد.
I am sorry, but my cell phone does not have Bluetooth.
29- من جای تو بودم موبایلم را می گذاشتم تو سطل آشغال.
If I were in your shoes, I would put my cell in the garbage can.
Get the Axe
معني:
اخراج شدن
Senior staff are more likely to get the axe because the company can't afford their high salaries.
احتمال اينکه کارکنان ارشد اخراج شوند بيشتر است، زيرا شرکت نميتواند از عهده حقوق بالاي آنها بر بيايد.
گذشته ساده (قسمت اول)
برای ساختن گذشته ساده افعالی که با قاعده هستند به انتهای ed اضافه می کنیم.به این افعال با قاعده می گوییم.
Work —> worked
Clean —> cleaned
Start -–> started
Stay -–> stayed
حدود 140 فعل در زبان انگلیسی وجود دارد که آنها را بی قاعده می گویند زیرا گذشته آنها طبق قاعده معینی ساخته نمی شود
مانند go که گذشته آن می شود went
لیست کامل آنها را در 2 پست به ترتیب الفبای انگلیسی در اختیار شما قرار گذاشتم.
*اگر فعل با قاعده ای در فرم ساده به e ختم شود برای ساختن زمان گذشته آن فقط حرف d به آخرش اضافه می شود.
Decide -- decided
*افعالی که به y ختم می شوند وقتی ed می گیرند y تبدیل به i می شود.
Try –tried
Study—studied
Copy – copied
*افعال یک بخشی که به یک حرف بی صدا ختم می شوند هنگام افزودن ed حرف بی صدای آخر تکرار می شود.
Stop – stopped
Plan -- planned
داستان انگلیسی درس پانزدهم (شماره1)
اکثر داستان های انگلیسی در زمان گذشته یا آینده حرف می زنند.پس با همین داستانهای ساده می توانید این زمانها را یاد بگیرید
Johnny jumped over the dog.
The dog was lying on the ground.
Johnny jumped over it.
The dog saw Johnny jump over it.
The dog got up.
The dog got up and barked at Johnny.
Johnny laughed.
He laughed while the dog barked.
Johnny ran over to the fence.
The dog chased him to the fence.
Johnny jumped over the fence.
He turned around and looked at the dog.
The dog stopped at the fence.
The dog could not jump over the fence.
Johnny said, "Jump, jump!" The dog barked, but did not jump.
داستان انگلیسی درس پانزدهم (شماره 2)
Mary ate a blueberry.
She loved blueberries. Then she ate a blackberry.
She loved blackberries.
Then she ate a strawberry.
She loved strawberries.
Mary was confused.
A blueberry is blue, so you call it a blueberry.
A blackberry is black, so you call it a blackberry.
A strawberry is red.
So, why don’t you call it a redberry? Mary asked her mom.
Her mom didn’t know.
She asked her dad.Her dad didn’t know.
She asked her little brother. "Because a red berry is a cherry!" her brother said.
مکالمه درس پانزدهم (شماره 1)
Mary, would you like to get something to eat with me?
ماری، مایلی (تمایل داری) چیزی بگیری و با من بخوری؟
OK. When?
خوبه، کی؟
At 10 O'clock.
ساعت 10
10 in the morning?
10 صبح؟
No, at night.
نه، شب
Sorry, that's too late. I usually go to bed around 10:00PM.
متاسفم.خیلی دیره، من معمولا حدود ساعت 10 میخوابم
OK, how about 1:30 PM?
باشه.. 1:30 چطوره؟
No, that's too early. I'll still be at work then.
نه. خیلی زوده. من آنوقت هنوز سرکار خواهم بود
How about 5:00PM?
5 عصر چطوره؟
That's fine.
خیلی خوبه
OK, see you then.
باشه.آنوقت می بینمت
Alright. Bye.
بسیار خوب.خدافظ
مکالمه درس پانزدهم (شماره 2)
Jennifer, would you like to have dinner with me?
جنیفر، آیا مایلی با من شام بخوری؟
Yes. Sure. When do you want to go?
بله. حتما. چه زمانی میخواهی بروی؟
Is today OK?
امروز خوبه؟
Sorry, I can't go today.
متاسفم. من امروز نمیتوانم بیام.
How about tomorrow night?
فردا شب چطوره؟
Ok. What time?
خوبه. چه وقت؟
Is 9:00PM all right?
9 شب خوبه؟
I think that's too late.
من فکر می کنم خیلی دیره.
Is 6:00PM OK?
6 عصر خوبه؟
Yes, that's good. Where would you like to go?
بله. خیلی خوبه. کجا مایلی بروی؟
The Italian restaurant on 5th street.
رستوران ایتالیایی در خیابان پنجم
Oh, I don't like that Restaurant. I don't want to go there.
من اون رستوران رو دوست ندارم. من نمیخواهم بروم اونجا
How about the Korean restaurant next to it?
رستوران کره ای کنارش چطوره؟
OK, I like that place.
خوبه. من اونجا رو دوست دارم.
اصطلاح درس پانزدهم
hen pecked
زن ذلیل
عبارات درس پانزدهم
come what may!
هرچه مي خواهيد بشود، هر چه بادا باد
come what will!
هر چه باداباد!
Oh, what a nasty weather
اه ،چه هواى کثيفى است
what a pity
چقدر حيف شد
"اصطلاح عامیانه روز a penny for your thoughts " - همراه توضیح و عکس
کاربرد there was /were
I'm hungry, but there isn't anything to eat.
When i got home, i was hungry,but there wasn't anything to eat
من گرسنه ام. اما هیچی برای خوردن نیست.
وقتی به خانه رسیدم. گرسنه بودم.اما هیچی برای خوردن وجود نداشت.
There is a good movie on TV tonight
There was a good movie on TV last night
امشب تلویزیون فیلم خوبی دارد.
دیشب تلویزیون فیلم خوبی داشت.
We are staying at a big hotel.there are 1250 rooms
We stayed at a very big hotel.there were 1250 rooms.
ما در هتلی بزرگی اقامت داریم که 1250 اتاق دارد.
ما در هتل بزرگی اقامت کردیم.1250 اتاق داشت.
Are there any phone messages for me today?
Were there any phone messages for me yesterday?
ایا امروز برای من پیام تلفنی وجود دارد (هست)؟
دیروز برای من پیام تلفنی وجود داشت؟
There is a train every hour
There was a train at 11 o'clock
هر ساعت یک قطار وجود دارد
ساعت 11 یک قطار وجود داشت
داستان انگلیسی درس چهاردهم (شماره 1)
Brenda sang a song.
She sang the song while she walked to school.
The name of the song was "Row, Row, Row Your Boat."
Brenda liked to sing this song.
It was her favorite song to sing.
She sang it every day while she walked to school.
Sometimes she sang it with her best friend.
Sometimes her best friend walked to school with Brenda.
Then they both sang the song together.
Brenda liked the song because it was easy to remember the words.
"Row, row, row your boat?
are easy words to remember.
داستان انگلیسی درس چهاردهم (شماره 2)
Brian sat down for dinner.
He sat down in the chair.
He sat down at the table.
He looked at his white plate.
He looked at his silver fork.
He looked at his silver spoon.
His dad said, "Pass me your plate, Brian."
His dad put white rice on the plate.
His dad put yellow corn on the plate.
His dad put green peas on the plate.
He gave the plate back to Brian.
"This looks delicious," Brian said. "
It is delicious," his dad said.
Brian wondered why corn was yellow.
He wondered why peas were green.
He wondered if there were yellow peas and green corn.
مکالمه درس چهاردهم (شماره 1)
A: Something’s wrong with my computer.
مشکلی در کامپیوتر من است.
B: Exactly what?
دقیقأ چی هست؟
A: All I get is a black screen.
همه چیزی که من دریافت می کنم یک صفحه مشکی است.
B: What’s the matter?
مشکل چی هست؟
A: I think I know, because this happened before.
من فکر می کنم بدانم، چون این قبلا اتفاق افتاده است.
B: What happened before?
قبلا چه اتفاقی افتاده؟
A: My hard drive crashed.
هارد دیسک من خراب شد.
B: Oh, no. That’s bad news.
اه.نه.خبر بدی است.
A: It sure is, but I’m going to call HP first, just to make sure.
مطمئنا این طور است.اما من قصد دارم ابتدا با HP تماس بگیرم. فقط برای مطمئن شدن(صحت و سقم کاری را معلوم کردن)
B: Will you lose all your files?
آیا شما همه پوشه هاتان(فایل ها) را از دست دادید؟
A: No, I always back up my files.
نه من همیشه از پوشه هام یک پشتیبان دارم.
B: You’re smart.
شما باهوش هستید.
مکالمه درس چهاردهم (شماره 2)
A: I called HP about my computer.
من با HP برای کامپیوترم تماس گرفتم.
B: What did they say?
آنها چه گفتند؟
A: They said I need a new hard drive.
آنها گفتند من به یک هارد دیسک جدید احتیاج دارم.
B: That’s too bad. How much is a new one?
خیلی بده،جدیدش چه قیمتی است؟
A: It’s not too much, only about $85.
آن خیلی گران نیست.فقط در حدود 85 دلار است.
B: Plus installation?
با نصب آن؟
A: No, my hard drive is easy to remove and replace.
نه، هارد دیسک من برداشتن و جا به جا کردنش آسان است.
B: Really?
واقعا؟
A: Yes, it’s just a couple of screws.
بله آن فقط چند تا پیچ دارد.
B: That’s nice.
خوبه.
A: It’s a lot better than paying someone $60.
این خیلی بهتر است تا اینکه به کسی 60 دلار پرداخت کنم
B: If my hard drive crashes, I’ll just call you.
اگر هارد دیسک من خراب شد من فقط با شما تماس خواهم گرفت.
اصطلاح درس چهاردهم
Catch (on)
فهمیدن – گرفتن
A: did you catch what i said?
حرف های مرا گرفتی؟
B: i'm sorry i didn't catch on.
متاسفانه حرفت رو نفهمیدم.
عبارات درس چهاردهم
What is it about?
این راجع به چیست؟
What did she look like?
او چه شکلی بود؟
What does she look like?
او چه شکلی است؟
What do you want to know for?
برای چه میخواهید بدانید؟
What is your idea about ...?
نظر و عقیده شما درباره .... چیست؟
چگونه زبان انگلیسی خود را تقویت کنید؟
به یاد داشته باشید که فرآیند یادگیری زبان زمانبر است و یک شبه اتفاق نمی افتد
اهداف خود را از فراگیری زبان به شفافی برای خود تعریف کنید. برای اینکه بدانید وضعیت یادگیری شما به چه شکل است
سعی کنید یادگیری زبان انگلیسی را به یک عادت تبدیل کنید. سعی کنید در هر روز حداقل ده دقیقه به مطالعه (خواندن روزنامه، مجله، گوش دادن به اخبارو غیره) کنید تا ا دو ساعت مطالعه مستمر.
مطالب آموزشی خود را به دقت انتخاب کنید. زبان آموزان باید در زمینه های گرامر، کلمات، خواندن مطالب، مهارت های شنیداری و گفتاری مهارت کسب کنند. برای شروع می توانید به بخش Start Learning و برای ادامه آموزش به بخش Continue Learning رجوع کنید.
عادت های مطالعاتی خود را تغییر دهید. هر روز راه جدیدی را برای ایجاد ارتباط بین مطالب آموخته شده انتخاب کنید. به بیان دیگر تمامی انرژی خود را بر یادگیری حیطه ای خاص مانند گرامر معطوف نسازید.
برای یادگیری بهتر سعی کنید دوستان جدید پیدا کنید. برای این منظور می توانید از سایت هایی استفاده کنید که در آن اعضا یکدیگر را در امر یادگیری کمک می کنند. ما سایت Soziety را معرفی می کنیم که محل مناسبی برای یافتن دوستان انگلیسی محسوب می شود.
مطالب شنیداری و خواندنی را طوری انتخاب کنید که با علائق شما سازگاری داشته باشند، علاقمندی به مطالب فراگیری شده می تواند نقش مهمی در یادگیری مطالب ایفا کند.
گرامر را باجنبه های کاربردی پیوند بزنید. گرامر به تنهایی نمی تواند به خودی به شما کمک زیادی کند. سعی کنید مطالب آموخته شده را با استفاده مستمر از آنها تمرین کنید.
عضلات دهان خود را به کار اندازید! دانستن اینکه می توانید صداهایی را تولید کنید به تنهایی نمی توانید تضمینی برای تولید آنها نیست. سعی کنید مطالب آموخته شده را با صدای بلند تمرین کنید. شاید در ابتدا به نظر مضحک جلوه کند ولی راهی کاملاً مؤثر برای یاد گرفتن زبان است.
صبور باشید. به خاطر داشته باشید که یادگیری یک فرآیند است و صحبت کردن زمانبر است. صحبت کردن مانند روشن یا خاموش کردن یک کامپیوتر نیست!
با مردم ارتباط ایجاد کنید! هیچ چیز نمی تواند به اندازه ایجاد ارتباط با دیگران به زبان انگلیسی مفید باشد. دانستن گرامر خوب است ولی داشتن دوستی که در آنسوی دنیا بتواند زبان شما را درک کند خارق العاده خواهد بود.
از اینترنت تا می توانید استفاده کنید. اینترنت یکی از منابع مفیدی است که بی نهایت مطالب کاربردی را می توان استخراج کرد و مهمتر از همه اینکه همه اینها در نزدیکی نوک انگشتان شما قرار دارد!
نکات مهم که نباید فراموش کنید
یادگیری یک زبان یک فرآیند است
صبور باشید
مداوم تمرین کنید
از شکل های تفضیلی و عالی برای مقایسه مفعول های مختلف در زبان استفاده کنید.
از حالت های تفضیلی برای مقایسه بین دو اسم استفاده کنید.
New York is more exciting than Seattle.
از حالت های عالی برای صحبت در مورد سه یا تعداد بیشتری از اسم ها که در آنها تنها یکی به دیگران برتری دارد استفاده کنید.
New York is the most exciting city in the USA.
در مورد حالت تفضیلی از فرمول های زیر استفاده کنید:
در مورد صفت های تک
بخشی ->
صفت +
er-
در
مورد صفت هایی که به y-
ختم می شوند ->
صفت + ier
صفت های چند بخشی
-> صفت +
more
در مورد حالت های عالی
در مورد صفت های تک
بخشی -> est-
+ صفت
در
مورد صفت هایی که به y-
ختم می شوند ->
iest- + صفت + the
صفت های چند بخشی
-> صفت + the most
از حالت های تفضیلی برای مقایسه بین دو اسم استفاده کنید.
New York is more exciting than Seattle.
به آخر صفت پسوند er- اضافه می کنیم. توجه داشته باشید که 1. چنانچه پیش از حرف بیصدای پایانی جمله حرف صداداری وجود داشته باشد، حرف آخر تکرار می شود. 2. حرف y- را از آخر صفت حذف و "ier" را جایگزین آن کنید.
مثال: cheap - cheaper / hot - hotter / high - higher
جملات نمونه
Yesterday was hotter than today.
This book is cheaper than that book.
صفت های دو بخشی به y- ختم می شوند
مثال: happy - happier / funny - funnier
جملات نمونه
I am happier than you.
That joke was funnier than his joke.
در مورد صفت های 2و 3 بخشی و بیشتر
پیش از صفت کلمه more را اضافه کنید
مثال: interesting - more interesting / difficult - more difficult
جملات نمونه
London is more expensive than Madrid.
This test is more difficult than the last test.
استثناهای مهم
در اینجا صفت هایی مطرح می شوند که از قواعد بالا تبعیت نمی کنند
good
جملات نمونه
This book is better than that one.
I am better at tennis than my sister.
bad
جملات نمونه
His French is worse than mine.
His singing is worse than Tom's.
برای اطمینان خاطر از یادگیری خود این تست ها را انجام دهید.
از حالت های عالی برای صحبت در مورد سه یا تعداد بیشتری از اسم ها که در آنها تنها یکی به دیگران برتری دارد استفاده کنید.
New York is the most exciting city in the USA.
برای ساختن صفت عالی پیش از صفت the و بعد از آن -est اضافه کنید. به خاطر داشته باشید که حرف آخر کلمه در صورتی که پیش از آن حرف صدادار بوده باشد تشدید و تکرار می شود.
مثال: cheap - the cheapest / hot - the hottest / high - the highest
جمله های نمونه
Today is the hottest day of the
summer.
This book is the cheapest I can
find.
صفت های 2 بخشی، 3 بخشی و بیشتر
پیش از صفت کلمه the most را اضافه کنید
مثال: interesting - the most interesting / difficult - the most difficult
جمله های نمونه
London is the most expensive city
in England.
That is the most beautiful painting
here.
Two Syllable Adjectives Ending in '-y' Place 'the' before the adjective and remove the 'y' from the adjective and add 'iest'.
در مورد صفت های دو بخشی که به -y ختم می شوند، پیش از صفت the و پس از آن به جای -y از -iest استفاده می کنیم.
مثال: happy - the happiest / funny - the funniest
جمله های نمونه
New York is the noisiest city in
the USA.
He is the most important person I
know.
استثناهای مهم
good
جمله های نمونه
Peter is the best golf player in
the school.
This is the best school in the city.
bad
جمله های نمونه
Jane is the worst student in the
class.
This is the worst day of my life.
کاربرد was/were
Was گذشته ی ساده فعل am و is است
Were گذشته ی ساده فعل are است.
شکل منفی: در حالت منفی کلمه not را بعد از was و were اضافه می کنیم.
I was not(wasn't) ، he/she was not (wasn't) ، it was not (wasn't)
We were not(weren't) ، you were not (weren't) ، they were not(weren't)
شکل سوالی: در حالت سوالی was و were را به اول جمله می بریم.
Was I? Was he/she? Was it?
Were we? Were you? Were they?
Were |
Was |
They aren't here (now) آنها اینجا نیستند They weren't here last Sunday آنها یکشنبه قبل اینجا نبودند |
i am hungry (now) من گرسنه ام i was hungry last night من دیشب گرسنه بودم |
You are late شما تاخیر دارید You were late yesterday دیروز تاخیر داشتی |
Where is john? جان کجاست؟ Where was john yesterday? دیروز جان کجا بود؟ |
We were hungry after the trip, but we weren't tried. بعد ازسفر گرسنه بودیم اما خسته نبودیم. |
The weather was nice last week هوا هفته گذشته عالی بود |
Those shoes are nica. Were they expensive? آن کفشها قشنگ هستند. آیا گران بودند؟ |
When i was a child, i was afraid of dog زمانی که بچه بودم از سگ ها می ترسیدم |
Why were you late this morning? چرا امروز صبح تاخیر داشتید؟ |
I was asleep من خواب بودم |
Were you late? "no i wasn't" دیر کردید؟ نه دیر نکردم |
He was in bed او در تخت بود |
Were Amy and Matt at the party? "no, they weren't" امی و مت در پارتی بودند؟ نه آنها نبودند |
Last year Amy was 22, so she's 23 now امی سال گذشته 22 ساله بود الان او 23 ساله است |
Was the weather nice when you were on vacation? هوا خوب بود زمان که ما در تعطیلات بودیم |
The hotle was comfortable, but it wasn't expensive. هتل خیلی راحت بود اما گران نبود |
Why were you late this morning? چرا امروز صبح تاخیر داشتید؟ |
Today the weather is nice, but yesterday it was very cold امروز هوا عالی است، اما دیروز خیلی سرد بود. |
داستان انگلیسی شماره (1)
David lost his yellow pencil. He could not find it.
"Where is my yellow pencil?" he asked his sister.
His sister did not know. "I don’t know where your pencil is," she said.
David thought about it.
He thought and thought.
He used his yellow pencil before lunch.
He used it to write a note to his teacher.
The note said, "Dear teacher, Thank you for helping me. David."
He put the note in an envelope.
Where was the envelope?
He looked in the kitchen.
He looked on the kitchen counter.
He found the envelope.
It was next to the toaster.
He found the pencil.
It was under the toaster.
داستان انگلیسی شماره (2)
"Can I ride my horse, Mommy?" Sara asked her mom.
Sara loved to ride her horse.
She rode her horse almost every Saturday.
"Okay, honey, get ready to go," her mom said.
Sara was happy.
She went into her bedroom.
She put her pink socks on.
She put her pink sneakers on.
She grabbed her pink hat.
She went to the front door.
"I’m going to wait in the car," she told her mom.
"Okay, I’ll be there in a minute," her mom said.
Sara opened the car door.
She sat down in the front seat.
She put on her hat.
She was excited.
مکالمه درس سیزدهم (شماره 1)
A: What is there to eat?
چیزی برای خوردن هست؟
B: I don’t know. Look in the fridge.
refrigerator=fridge
نمی دانم.داخل یخچال را نگاه کن.
A: I’ll make a sandwich.
ساندویچ درست می کنم.
B: What kind?
چه نوعی؟
A: A ham sandwich.
یک ساندویچ ژامبون.
B: The bread is in the cabinet.
نان داخل کابینت هست.
A: Where’s the mustard?
خردل کجاست؟
B: It’s in the fridge, I think.
داخل یخچال است.فکر می کنم،
A: Oh, yes, here it is. Do you want a sandwich?
اه بله اینجاست.آیا ساندویچ می خواهید؟
B: Yes, that sounds nice.
بله ، خوب به نظر می رسد .
A: How about some potato chips?
چیپس سیب زمینی چطور؟
B: Yes. And a pickle
بله،و یک ترشی
مکالمه درس سیزدهم (شماره 2)
A: Mom, I’m hungry.
مادر من گرسنه هستم.
B: Look in the fridge.
داخل یخچال را نگاه کن.
A: I’m looking. There’s nothing to eat.
من دارم نگاه می کنم.هیچ چیز برای خوردن نیست.
B: Are you sure?
مطمئن هستی؟
A: It’s almost empty.
آن تقریبأ خالی است.
B: I went to the market yesterday.
من دیروز به بازار رفتم.
A: I don’t see anything.
من چیزی نمی بینم.
B: I bought lots of oranges and apples.
مقدار زیادی سیب و پرتقال خریدم.
A: I don’t want fruit. I want something tasty.
من میوه نمی خواهم.من یک چیز خوش مزه می خواهم.
B: Eat the fruit. It’s good for you.
میوه بخور.آن برایت خوب است.
A: Next time you go to the market, let me go with you.
دفعه بعد که به بازار می روی،اجازه بدید من هم با شما بیایم.
B: No, thank you. All you want to eat are hot dogs and candy bars.
نه متشکرم.همه چیزی که شما می خواهید بخورید هات داگ و آبنبات است.
اصطلاح درس سیزدهم
A slip of the tongue
اشتباه لپی – غلط جزیی در گفتار
A: you called me robert but my name's Richard
شما من را روبرت صدا زدید اما اسم من ریچارد است.
Oh,I'm sorry,it was a slip of the tongue
من متاسفم. این یک اشتباه لپی بود
عبارات درس سیزدهم
What are you doing?
چه کار دارید می کنید؟
What are you going?
چه کار میخواهی بکنی؟
Where are you going?
کجا میخواهی بروی؟
What is this/that good for?
این /آن برای چه (چه چیز) خوب است؟
What is the matter?
چه خبر شده؟ چه شده است؟
What is that to you?
به شما چه مربوط است؟ به شما چه؟
معني : شتاب کردن، عجله کردن
- Mary, you always take such a long time to put on your makeup. Come on, shake a leg!
- I'll be finished in a minute. Be patient.
- You've got to hurry or else we won't arrive on time to see the last show.
- مري، تو هميشه کلي طول ميکشه که خودت رو آرايش کني. بجنب ديگه!
- تا يک دقيقه ديگه کارم تموم ميشه. صبر داشته باش.
- بايد عجله کني، وگر نه براي ديدن آخرين نمايش به موقع نميرسيم
16
توضيح: از اين اصطلاح بيشتر براي بيان احساساتي مانند غافلگيري يا عصبانيت استفاده ميشود. اين اصطلاح ميان نوجوانان بسيار شايع است.
"Holy Cow!" she said as she saw his car after the horrible accident.
او وقتي ماشينش را پس از آن تصادف وحشتناک ديد گفت: «خداي
من!»
Holy cow! How did she do that?
خداي من! او چطور اين کار را کرد؟