ورود بی جنبه ها مطلقا ممنوع ...!

ورود بی جنبه ها مطلقا ممنوع ...!

حتی شما دوست عزیز...!
ورود بی جنبه ها مطلقا ممنوع ...!

ورود بی جنبه ها مطلقا ممنوع ...!

حتی شما دوست عزیز...!

روانی!(طنز حکمت امیز!!!!!!!!!!)

به هنگام بازدید از یک بیمارستان روانى، از روان‌ پزشک پرسیدم شما چطور می‌فهمید که یک بیمار روانى به بسترى شدن در بیمارستان نیاز دارد یا نه؟ روان‌پزشک گفت : ما وان حمام را پر از آب می‌کنیم و یک قاشق چایخورى، یک فنجان و یک سطل جلوى بیمار می‌گذاریم و از او می‌خواهیم که وان را خالى کند!!! من گفتم: آهان! فهمیدم. آدم عادى باید سطل را بردارد چون بزرگ‌ تر است! روان‌پزشک گفت: نه! آدم عادى درپوش زیر آب وان را بر می‌دارد... شما می‌خواهید تختتان کنار پنجره باشد؟!! ******** 1.راه حل همیشه در گزینه های پیشنهادی نیست!!! 2.در حل مشکل و در هنگام تصمیم گیری هدفمان یادمان نرود . در حکایت فوق هدف خالی کردن آب وان است نه استفاده از ابزار پیشنهادی !!! 3.همه راه حل ها همیشه در تیر رس نگاه نیست... سخن روز : مغز ما یک دینام هزار ولتی است که متاسفانه اکثرمان بیش از یک لامپ از آن استفاده نمی کنیم .ویلیام جیمز

عاشقانه!

شاعر از کوچه مهتاب گذشت لیک شعری نسرود  نه که معشوقه


 نداشت!!!!

نه که سر گشته نبود!سالها بود دگر کوچه مهتاب خیابان شده بود!

راز افرینش!(طنز)

بچه ها بالاخره راز آفرینشو کشف کردم!!!

بخون بفهمی چیه رازش!!!

خدا خر را آفرید و به او گفت: تو بار خواهی برد، از زمانی که تابش آفتاب آغاز می شود تا زمانی که تاریکی شب سر می رسد. و همواره بر پشت تو باری سنگین خواهد بود. و تو علف خواهی خورد و از عقل بی بهره خواهی بود و پنجاه سال عمر خواهی کرد.

خر به خداوند پاسخ داد: خداوندا! من می خواهم خر باشم، اما پنجاه سال برای خری همچون من عمری طولانی است. پس کاری کن فقط بیست سال زندگی کنم و خداوند آرزوی خر را برآورده کرد.


خدا سگ را آفرید و به او گفت: تو نگهبان خانه انسان خواهی بود و بهترین دوست و وفادارترین یار انسان خواهی شد. تو غذایی را که به تو می دهند خواهی خورد و سی سال زندگی خواهی کرد.

سگ به خداوند پاسخ داد: خداوندا! سی سال زندگی عمری طولانی است. کاری کن من فقط پانزده سال عمر کنم و خداوند آرزوی سگ را برآورد.

 

خدا میمون را آفرید و به او گفت: تو از این سو به آن سو و از این شاخه به آن شاخه خواهی پرید و برای سرگرم کردن دیگران کارهای جالب انجام خواهی داد و بیست سال عمر خواهی کرد.

میمون به خداوند پاسخ داد: بیست سال عمری طولانی است، من می خواهم ده سال عمر کنم. و خداوند آرزوی میمون را برآورده کرد.

 

و سرانجام خداوند انسان را آفرید و به او گفت: تو انسان هستی. تنها مخلوق هوشمند روی تمام زمین. تو می توانی از هوش خودت استفاده کنی و سروری همه موجودات را برعهده بگیری و بر تمام جهان تسلط داشته باشی. و تو بیست سال عمر خواهی کرد.

انسان گفت: سرورم! گرچه من دوست دارم انسان باشم، اما بیست سال مدت کمی برای زندگی است. آن سی سالی که خر نخواست، آن پانزده سالی که سگ نخواست و آن ده سالی که میمون نخواست زندگی کند، به من بده. و خداوند آرزوی انسان را برآورده کرد. 
جوک و اس ام اس

و از آن زمان تا کنون انسان فقط بیست سال مثل انسان زندگی می کند!

و پس از آن، ازدواج می کند و سی سال مثل خر کار می کند مثل خر زندگی می کند، و مثل خر بار می برد!

و پس از اینکه فرزندانش بزرگ شدند، پانزده سال مثل سگ از خانه ای که در آن زندگی می کند، نگهبانی می دهد و هرچه به او بدهند می خورد!

و وقتی پیر شد، ده سال مثل میمون زندگی می کند؛ از خانه این پسرش به خانه آن دخترش می رود و سعی می کند مثل میمون نوه هایش را سرگرم کند!

و این بود همان زندگی که انسان از خدا خواست!

این است واقعیت تلخ روزگار ما..!

زمستانی سرد کلاغ غذا نداشت تا جوجه هاشو سیر کنه ,

گوشت بدن خودشو میکند و میداد به جوجه هاش میخوردند...

زمستان تمام شد و کلاغ مرد !

اما بچه هاش نجات پیدا کردند و گفتند:

آخی خوب شد مرد , راحت شدیم از این غذای تکراری!

این است واقعیت تلخ روزگار ما..!

ارتش سرخ

همان دل اشوبه ی همیشگی.....

سلام!من یکی از میلیون ها طرفدار پرشور تیم پرسپولیس هستم و موضوع یادداشت خودم را پرسپولیس (ارتش سرخ) قرار دادم!

همان دل اشوبه ی همیشگی،همان عشق و همان تپش ثانیه هایم مرا خواند تا بگویم و بنگارم برایت.

سرشاریم از همان عشق که فریاد زدیم بارها برایت،سرشاریم از همان هیجان،سرشار از تو و لحظات غرور انگیزت....

پرسپولیس با غیرتم ما هستیم در کنارت!

تو را باکی نباشد از تنهایی که عشق تو در رگهایمان جاریست...در بند بند وجودمان نفس میکشد و با ان زنده ایم!

پرسپولیسم!دلت از ما نگیرد که خودت خوب میدانی افسانه دلدادگیمان را... .


برای دیدن ادامه مطلب منتظر باشید!

ادامه مطلب ...

پ ن پ 4

رفتم صندلی بخرم واسه کامپیوتر، یارو گفت: راحت باشه؟ نــه پـَـــ پـَـــ خار داشته باشه...


راننده کامیونه از دستمون شاکیه با کامیونش یه راست داره میاد سمت ما که زیرمون کنه فامیلمون می پرسه یعنی الان باید فرار کنیم؟؟؟ پـَـ نـَـ پـَـ ذرت بیاریم نگاه کنیم بعدشم عین گوجه وسط خیابون بترکیم *************************** 

دارم می خورم منشیمون مییکه وااااااااااااااااااای روز می خوری! پـَـ نـَـ پـَـ دارم تمرین میکنم برای افتاری عقب نمونم!